مطالعهی خشونت علیه زنان در دههی ۱۹۶۰ با پیشگامی من و همکارانم شروع شد. تحقیقات من در مورد زنانی بود که در آمریکای شمالی و اروپا زندگی میکردند و از نظر روانی در حال درمان بوده و بستری شده بودند؛ آنها قربانیان تجاوز، آزار جنسی، زنای با محارم، خشونتهای مستمر شریک زندگی، هرزهنگاری، و روسپیگری بودند.
مرد چاقو را پیدرپی بر بدن همسرش میزد. همه جا را خون گرفته بود و او حتی صدای همسایهها را که فریاد میزدند و در ورودی را میکوبیدند نمیشنید. فریادهای زن به نالههای تلخ و سوزناکی تبدیل شده بود و چشمهایش آرام آرام بسته میشد، ولی مرد هنوز آرام نگرفته بود، تا این که به یکباره همسرش را بیجان دید.
مرد چاقو را پیدرپی بر بدن همسرش میزد. همه جا را خون گرفته بود و او حتی صدای همسایهها را که فریاد میزدند و در ورودی را میکوبیدند نمیشنید. فریادهای زن به نالههای تلخ و سوزناکی تبدیل شده بود و چشمهایش آرام آرام بسته میشد، ولی مرد هنوز آرام نگرفته بود، تا این که به یکباره همسرش را بیجان دید.