تب‌های اولیه

یادی از صادق چوبک که دوم تیر سالگرد تولد او بود

ماندانا گرشاسبی

اولین بار نام صادق چوبک را کجا شنیدم؟ صادقانه بگویم، در کتاب «ادای دین به سهراب سپهری» نوشتهی جلال خسروشاهی بود که شرح حالی از چوبک خواندم. اینکه جدی بود و به معلم سختگیری میمانست. دوست داشت که سعدی بخواند. خانهاش در دروس بود، نزدیک خانهی فروغ، با گلهای سرخ زیبا و سگش آتما که سخت مراقب بود کسی به آنها نزدیک نشود. و در اتاق عکس بزرگ قاب کردهی صادق هدایت با کودکی که روزبه، پسر کوچک صادق چوبک بود.

یادی از صمد بهرنگی که دوم تیرماه سالگرد تولد او بود

ماندانا گرشاسبی

از قبل میدانستم که باید به دنبال گور سفیدی بگردم که حفاظ و نرده دارد و عکسی هم بالایش است. اما با این نشانی به سنگ قبر سوختهای رسیدم، هاج و واج ماندم و با ناباوری نوشتههای قبر را که یک نفر با رنگ سفید مشخص کرده بود خواندم. درست آمده بودم، به مزار کاملاً سوختهای که در آن خبری از تصویر و ماهی سیاه کوچولویش نیست.