کتاب آخر لیلا سلیمانی «جنسیت و دروغها: زندگی جنسی در مراکش» حاصل مصاحبههای او با زنان مراکشی در دورهای است که در شمال آفریقا و مغرب به عنوان روزنامهنگار فعالیت میکرد. این کتاب که اولین اثر غیرداستانی او و به زبان انگلیسی است تصویری دقیق و دلخراش از تمایلات جنسی زنان در جامعهی مردسالار و سرکوبگر مراکش نشان میدهد، جایی که زنان فقط در دو نقش باکره یا همسر پذیرفته میشوند.
از تبعیض تحصیلی و تعرض جنسی در ایتالیا تا مداخلهی دین در تعریف مادری در آرژانتین، از ناسیونالیسم جنسیتزده در شیلی تا قتلهای ناموسی در ترکیه، و از سرکوب میل جنسیِ زنانه در روسیه تا خرافات زنستیزانه و تشدید شوک روحی مادران داغدیده در کوزوو، زنان با محرومیتها و دشواریهای گوناگونی روبهرو بوده و هستند. عرفان ثابتی به مناسبت روز جهانی زن (۸ مارس) به معرفی و مرور مختصر ۹ فیلم جدید پرداخته است که در یک سال اخیر در جشنوارههای بینالمللی درخشیدهاند.
اِسوِتلا سوتسورکووا، که پنج سال قبل با فیلم نخست خود، «عطش»، منتقدان را به ظهور فیلمساز نوآور دیگری در سینمای بلغارستان امیدوار کرده بود، در اثر جدید خود، «خواهر»، نقش ویرانگر دروغ در روابط انسانی را با مهارت به تصویر میکشد. این فیلم، که در جشنوارههای معتبری نظیر سن سباستین و ورشو جوایزی را به دست آورده، نشان میدهد که چگونه دروغهای دختر نوجوانی زندگی خواهر بزرگترش را نابود میکند.
دشت بزرگی را در نظر بگیرید و گروهی از زنانِ هراسان، آزرده و منزوی که از جنگ و آوارگی جان سالم به در بردهاند. چگونه میتوان آنها را قانع کرد که میتوانند تنها با خاکِ آن دشت، خشت به خشت، یک دهکده را با دستانشان بسازند، دیوارها را بالا ببرند، در دهکده باغ و گلخانه برپا کنند و برای فرزندانشان مدرسه بسازند. سپس تأمین امنیت جامعهی جدیدشان را به دست بگیرند و از خود، خانه و فرزندانشان دفاع کنند. تمام اینها در مرحلهی نخست نیازمند زیرساختهای فکری و روانیست و در ادامه به شجاعت در مقابله با تغییر نیازمند است.
مبدع عبارت «قصهی پریان» بارونس ماری کاترین دولنوا، وقتی اولین قصهاش را در سال ۱۶۹۰ منتشر کرد، نیازی به خلق قهرمان نمیدید. ملکهی افسانهای کاردان او، فلیسیت، شیرزنی واقعی بود، بر قلمرو پادشاهیِ باشکوهی حکمرانی میکرد و معشوقش، شاهزاده آدولف، را غرق در محبت و هدیه کرده بود، اما وقتی شاهزاده به دنبال شهرت و افتخار رفت و شادی میانشان را رها کرد، ملکه تنها ماند.
هنگامی که در سال ۲۰۱۸ به ایسلند سفر کردم، «مجمع اقتصاد جهانی» این کشور را در ردهی نخست برابری جنسیتی در یک دههی اخیر جا داده بود. وقتی پای چنین افتخاری در میان است، معمولاً میگویند این کشور باید آرمانشهری فمینیستی برای زنان باشد. آنچه ناگفته میماند این است که این افتخار تا چه اندازه میتواند برای مردان نیز مفید باشد.