وقتی جنسیت به سلاح سرکوب دیجیتال تبدیل میشود
cigionline
در دو سال اخیر مؤسسهی «سیتیزن لب» (The Citizen Lab) به پژوهش دربارهی سرکوب فراملیِ دیجیتال فعالان و روزنامهنگارانِ زن پرداخت و چندی قبل نتایج آن را در قالب گزارشی منتشر کرد. این پژوهش بر چین، روسیه، ایران، ترکیه، آذربایجان و برخی کشورهای آفریقایی متمرکز بود. مریم میرزا، پژوهشگر ویژهی ایران در این تحقیق، یافتههای این پژوهش و تجربهی خود را با خوانندگان «آسو» در میان گذاشته است، با ذکر این هشدار که اگر در معرض خشونت آنلاینِ دولتی یا غیررسمی هستید، مطالعهی این متن ممکن است برای شما آزاردهنده باشد.
***
«گیرت بیاورم، ترتیبت را میدهم.» جملهای تهدیدآمیز که میتواند هر شنوندهای را بر جا میخکوب کند. این جمله به زنِ مخاطبش میگوید: دیر یا زود به تو تجاوز میکنم؛ تو را که نافرمانی کردهای و اکنون در دسترس نیستی، پیدا و با خشونت شدید جنسی تنبیه خواهم کرد. این تهدید تنها نمونهای از پیامهایی است که زنانِ کنشگر و روزنامهنگار ایرانیِ مهاجر بهطور مداوم یا بهتناوب دریافت میکنند. تهدید به قتل خشونتبار، تجاوز، کشتن فرزندان، تجاوز در برابر چشم فرزندان، تلاش برای دسترسی به حسابهای کاربریِ فرزندان و دیگر اعضای خانواده، و دریافت مطالب جنسیِ خشونتآمیز از جمله تجربیاتِ مشترک زنانی است که در فضای آنلاین صدای خود را بلند کردهاند. زنانی که گرچه در کشورهایی زندگی میکنند که بازوهای جمهوری اسلامی بهراحتی به آنها نمیرسد، اما همچنان با تهدید مواجهاند.
یکی از زنانِ روزنامهنگار و کنشگر میگوید: «پیام میدهند که بهت تجاوز میکنیم، تکهتکهات میکنیم، میگذاریمت توی گونی و میبریمت ایران. اینها یک طرف، چیزی که واقعاً من را شوکه کرد این بود که حسابهای شبکههای اجتماعیِ بچهام را پیدا کرده بودند. بچهای که حتی زیاد در فضای مجازی فعال نیست. برایش تصاویر و فیلمهای جنسی فرستادند و تهدید کردند که هر جا باشید پیدایتان میکنیم و جلوی تو به مادرت تجاوز میکنیم و جسدش را جلویت میسوزانیم. حالا بماند که وقتی زن هستی همیشه تو را "هرزه" و "زیرخواب آخوند" خطاب میکنند. یعنی هر چیزی که به بدن تو و جنسیتِ تو برمیگردد هدف حمله است. همیشه تو را کسی معرفی میکنند که داروندارت را مدیون رابطه با یک مرد هستی. در واقع، میگویند بدنِ تو چیزی است که از آن استفاده کردی تا امتیاز بگیری.»
این روایت، بخشی از تجربههای نوشین است؛ نوشین اسم مستعاری است که برای یکی از روزنامهنگارانِ زنِ ایرانی خارج از کشور برگزیدهام. او میگوید: «وقتی زن هستی حتی چهره و قیافهات همیشه یکی از اهداف حملات است، مخصوصاً اگر انتخابهایت با انتخابهای رایج متفاوت باشد. تلاش میکنند که اعتماد به نفست را پایین بیاورند و تو را از محیطی که در آن حضور داری بیرون برانند.»
نوشین یکی از ۱۳ زن ایرانی است که در تحقیق مؤسسهی «سیتیزن لب» دربارهی «سرکوب فراملیِ دیجیتال جنسیتمحور» مشارکت کردهاند. این پژوهش طی دو سال گذشته انجام و گزارش آن اخیراً منتشر شده است. در این تحقیق که فشردهای از آن به زبان فارسی نیز در دسترس است، تجربهی ۸۵ زن مدافع حقوق بشر در ۲۳ کشور میزبان بررسی شده است.
این تحقیق نشان داد که فناوریها و شیوههای بهکاررفته در حملاتِ دیجیتال طیف وسیعی از ابزارها و شیوهها ــ از جمله نظارت بر شبکههای اجتماعیِ کنشگران برای جمعآوری داده علیه آنها، دستبرد زدن به ابزار الکترونیکی یا حسابهای شبکههای اجتماعی آنها، آزار و اذیت آنلاین و انتشار اطلاعات جعلی علیه آنها و استفاده از اطلاعات نادرست یا خصوصی برای بیاعتبار کردن آنها ــ را در بر میگیرد.
«سیتیزن لب» پژوهشکدهای میانرشتهای است که در مدرسهی امور جهانی و سیاستگذاریِ عمومیِ «مانک» در دانشگاه تورنتو مستقر است. این مرکز در مورد فناوری اطلاعات و ارتباطات، حقوق بشر و امنیت جهانی پژوهش میکند و یکی از مهمترین منابع پژوهشی دربارهی سرکوب دیجیتال و تهدیدهای سایبری علیه کنشگران به شمار میرود.
پیشینهی پژوهش «سرکوب فراملی دیجیتال جنسیتمحور»
تحقیقات «سیتیزن لب» دربارهی سرکوب فراملی دیجیتال از سال ۲۰۱۰ آغاز شد. سرکوب دیجیتال فراملی عبارت است از استفادهی دولتها از فناوریهای دیجیتال برای نظارت، ارعاب، و ساکت کردن مخالفان تبعیدی و مقیم خارج از کشور. این نوع سرکوب بخشی از شیوههای گستردهتر سرکوب فراملی ــ استفادهی دولتها از روشهایی مثل آدمربایی و ترور فعالان در خارج از مرزهای خود ــ به شمار میرود.
دولتهای سرکوبگر و عوامل وابسته به آنها از فناوریهای دیجیتال بهره میگیرند و جنسیت را همچون «سلاحی برای سرکوب» زنان مدافع حقوق بشر در خارج از کشور به کار میبرند.
پژوهشهای «سیتیزن لب» نشان داد که سرکوب فراملی دیجیتالِ زنان شکل منحصربهفردی دارد و از طریق اظهارنظرهای تحقیرآمیز مرتبط با جنسیت، بدن و تمایلاتِ جنسی در پی شرمسار کردن و ارعاب زنان است. این یافتهها «سیتیزن لب» را به گسترش تحقیق دربارهی «سرکوب فراملی دیجیتال جنسیتمحور» ترغیب کرد.
گرچه سرکوب فراملی دیجیتال زنانِ کنشگر با «خشونت جنسیتمحور تسهیلشده از طریق فناوری» (technology-facilitated gender-based violence) شباهتهایی دارد، اما با آن یکسان نیست. هر دو مفهوم با خشونتی ارتباط دارند که معلول تفکراتِ زنستیزانه و هنجارهای مردسالارانه در جامعه است، تفکراتی که از طریق فناوریهای دیجیتال بازتولید شده و گسترش یافتهاند. وقتی بازیگران دولتی یا وابسته به دولتها از زنستیزی و مردسالاری برای سرکوب دیجیتال استفاده میکنند تا منتقدانِ خود را در خارج از مرزها به سکوت وادارند، رفتارشان در ردهی «سرکوب دیجیتال فراملی جنسیتمحور» (gender-based digital transnational repression) قرار میگیرد.
«سیتیزن لب» در گزارش خود میگوید که دولتهای سرکوبگر و عوامل وابسته به آنها از فناوریهای دیجیتال بهره میگیرند و جنسیت را همچون «سلاحی برای سرکوب» زنان مدافع حقوق بشر در خارج از کشور به کار میبرند.
پژوهش اخیر و نگاهی به کشورهای مختلف
در تحقیق اخیر، من یکی از اعضای گروه چندملیتی پژوهشگران بودم. من بر ایران متمرکز بودم، و دیگر پژوهشگران رفتار دولتهای روسیه، چین، ترکیه، آذربایجان و شماری از کشورهای آفریقایی را بررسی میکردند. ما همگی با پژوهشگران ارشد «سیتیزن لب» همکاری میکردیم.
مارکوس میشائلزن، پژوهشگر حوزهی «خودکامگی دیجیتال» و از پژوهشگران ارشد «سیتیزن لب»، دربارهی همکاری با این پژوهشگرانِ زن که بعضی از آنان خودشان آزار نظاممند آنلاین را تجربه کردهاند، میگوید: «به لطف این همکاری دسترسیِ گستردهتر و متنوعتری به جوامع دیاسپورا و تبعیدیای پیدا کردیم که توسط رژیمهای خود هدف قرار گرفتهاند.» او همچنین اضافه میکند: «بحثهای میان این شش پژوهشگر نشان داد که شباهتهای چشمگیری میان حملاتِ رژیمهای سرکوبگر وجود دارد. در جلسات گروهیمان، این پژوهشگران دریافتند که چقدر تجربیاتشان مشترک است و مبارزات فردیِ آنها چه شباهت عمیقی با یکدیگر دارد.»
او میگوید: «رژیمهایی که در این پروژه بررسی کردیم، همگی هنجارهای مردسالارانه و زنستیزانه را بهعنوان ابزاری برای ارعاب و تهدید فعالان حقوق بشر در تبعید به کار میبرند. این ایدئولوژیها ابزار مضاعفی را در اختیار این رژیمهای سرکوبگر قرار میدهد تا رفتار زنانی را که در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی سخن میگویند یا میکوشند توجهات را به نقض حقوق بشر، فساد و سوءاستفاده از قدرت جلب کنند، کنترل و آنها را تنبیه کنند.»
به گفتهی میشائلزن، این رژیمها با توسل به هنجارهای زنستیزانه ــ برای مثال، زیر سؤال بردن نحوهی مادریِ یک کنشگر زن ــ «توانستهاند گروهها و افراد دیگری را نیز علیه این کنشگرانِ زن بسیج کنند، کنشگرانی که بهعلت فعالیت در عرصهی عمومی آماج حمله قرار میگیرند. این یکی از ویژگیهای مشترک میان این رژیمها است.»
با وجود این، نحوهی استفادهی این حکومتها از ابزارهای موجود کاملاً یکسان نیست. میشائلزن میگوید: «برای مثال، بخشهای قابلتوجهی از دیاسپورای اریتره و ترکیه از دولتهای این دو کشور حمایت میکنند و میتوانند علیه منتقدان و مخالفان در خارج از کشور، بهصورت آنلاین و آفلاین، بسیج شوند. چین علاوه بر حامیان دولتی، از سازمانهای دیاسپورا و عوامل مرتبط با سفارتخانهها و کنسولگریها نیز بهره میبرد. آذربایجان تواناییِ مالی خرید جاسوسافزارهای پیشرفتهی تجاریای مثل "پگاسوس" را دارد و از آن علیه جامعهی مدنی در داخل و خارج از کشور استفاده میکند. در حملات روسیه به فعالان زن نیز زنستیزی همواره با ملیگراییِ شدید و نژادپرستی همراه است، بهویژه زمانی که این حملات، فعالانِ زن متعلق به اقلیتهای قومی را هدف قرار میدهد.»
به گفتهی میشائلزن، جمهوری اسلامی ایران «بهطور متمرکز از کارزارهای بدنامسازی و انتشار اطلاعات نادرست برای تشدید اختلافات و شکافها در دیاسپورا بهره میبرد.»
فضای سکوت و واهمه از گفتوگو در میان فعالان ایرانی
وقتی تصمیم گرفتم که با فعالان و روزنامهنگارانِ زن ایرانی خارج از کشور دربارهی سرکوب فراملی دیجیتال گفتوگو کنم، حجم اطلاعات و تجربههای تلخ و ناخوشایند را دستکم گرفته بودم. به دلیل حضور حرفهای در فضای آنلاین (در مقام روزنامهنگار و کنشگر جامعهی مدنی) و همچنین شناخت از این زنان، تصور میکردم که «همه چیز را میدانم.» اما مواجهه با تجربیات این زنان تکاندهنده بود.
امنیت یعنی این که بدون توجه به جنسیتم بتوانم بهعنوان یک روزنامهنگار یا کنشگر، نظرم را بیان کنم و نگران حمله، تهدید و تخریبِ خود یا خانوادهام در فضای آنلاین نباشم.
برای مثال، نوشین (نام مستعار) به من گفت که هرگز مورد حملهی فیزیکی قرار نگرفته، اما تأثیر حملاتِ دیجیتال بر ذهنش انکارناپذیر بوده است. او توضیح داد: «روزهایی بود که وقتی میرفتم بیرون، ناخودآگاه احساس خطر میکردم. فکر میکردم که اگر الان یک نفر با موتور بیاید و الله اکبر بگوید و چاقویش را بالا ببرد، اولین کاری که میکنم چیست؟ البته تا جایی این احساس طبیعی است، اما از جایی به بعد باید دید که چطور خودت را مدیریت میکنی.»
یکی از اهداف این پژوهش نیز دقیقاً همین بود. میخواستیم بفهمیم که زنانی که دفتر اصلیِ کارشان در دنیای آنلاین است، چگونه این فضا را مدیریت میکنند. یکی دیگر از روزنامهنگاران زن ایرانی که او را سارا مینامم، به من گفت: «مدتی فکر میکردم که موبایل دیگری تهیه کنم و با اسم مردانه خبر بگیرم و منتشر کنم تا شاید حملات کمتر شود. شرایط طوری است که در قرن حاضر، در قلب اروپا، مجبورم فکر کنم که هویتی مردانه برای خودم بسازم تا بتوانم کارم را انجام دهم. چرا؟ چون مردها هیچوقت هدف حملهی جنسیتی قرار نمیگیرند. ممکن است به تفکراتشان حمله کنند یا بگویند به اندازهی کافی سواد ندارند و متخصص نیستند، اما کانون حمله به مردان جنسیتشان نیست. حتی زمانی که پای فحاشی به میان میآید، زنهای خانوادهشان هدف قرار میگیرند: همسر، مادر یا دخترشان. اما مردانگیِ خودشان هرگز آماج حمله نیست.»
سارا گفت: «مردم فکر میکنند که ما کرگدنایم، ولی نمیدانند که از داخل ترک میخوریم و فقط سعی میکنیم که خودمان را سر پا نگه داریم.» روشهایی که این زنان برای مدیریتِ خود در هنگام این حملات و پس از آن به کار میبرند، متفاوت است: از روشهایی سازنده مثل صحبت با متخصصان سلامت روان و بعضی فعالان معتمد گرفته تا روشهایی نظیر توقف موقت کار یا کنشگری، قطع ارتباط با دوستان و خانواده در فضای آنلاین برای حفظ هویت آنها، و حتی دوری جستن از دیگر ایرانیان در کشورهای میزبان.
وقتی این حملات با همراهی برخی گروههای اپوزیسیون یا کاربران عادی، بهویژه در فضایی زنستیز، انجام میشود، فشار برای کنارهگیری از فعالیت افزایش مییابد. با وجود این، فعالانی که با آنها گفتوگو کردم عامل اصلیِ این حملات را جمهوری اسلامی میدانند که در پی ساکت کردن آنهاست. این فعالان انتقاد میکنند که اپوزیسیون لزوماً از شیوههای مشابه در حملات دیجیتال علیه آنها پرهیز نمیکند. آنها در عین حال تأکید میکنند که به کارشان ادامه خواهند داد.
سکوت عمومی دربارهی این حملات بر این پیشفرض متکی است که «فعالیت در حوزهی حقوق بشر و علیه رژیمهای سرکوبگر همین است که هست». این امر به احساس ناامنی و هراس فعالان از شکستن این سکوت دامن میزند. بعضی از این زنان و حتی سازمانهای مرتبط میترسند که دیگر فعالان در داخل و خارج از کشور به آنها برچسب «ناامن» بزنند و در نتیجه ترجیح میدهند که سکوت کنند. بعضی دیگر نگراناند که در صورت علنیکردن حملات، ارتباطات اجتماعی و دوستانِ خود را که لزوماً با فضای کنشگری آشنا نیستند، از دست بدهند. گروهی هم نگراناند که شکایت علنی از این آزارها، جمهوری اسلامی را به این نتیجه برساند که این حملات موفقیتآمیز بوده است.
علاوه بر این، حمایت فعالان از یکدیگر نیز با چالشهایی مواجه است. خارج از حلقههای امن دوستانه، بسیاری از آنها دچار سردرگمی و واهمه از عواقب حملات هستند. بعضی از فعالان میترسند که در صورت حمایتِ علنی از کسی که هدف حملات دیجیتال یا کارزارهای بدنامسازی قرار گرفته است، خودشان هم هدف قرار بگیرند یا حمایتشان به نتیجهی معکوس بینجامد و به آتش نفرت دامن بزند.
زنانی که با آنها گفتوگو کردم در هزارتوی خطرناکی حرکت میکنند که نیاز به گفتوگوی عمومی در فضای کنشگریِ ایران را بیش از پیش آشکار میکند. پژوهشگران «سیتیزن لب» توصیههایی را به دولتهای میزبان کنشگران، سازمانهای جامعهی مدنی، و شبکههای اجتماعی ارائه میدهند. در گزارش سیتیزن لب بر این نکته تأکید شده است که طبق قوانین بینالمللی حقوق بشر، کشورهای میزبان موظفاند که از مدافعان حقوق بشر و روزنامهنگاران در داخل مرزهای خود در برابر سرکوب فرامرزی توسط بازیگران مستبد محافظت کنند. این گزارش نشان میدهد که وقتی نوبت به فعالانِ زن میرسد کاستیهای موجود در حمایت مقامهای دولتیِ کشور میزبان تشدید میشود. به گفتهی بعضی از پاسخدهندگان، مقامات این کشورها اغلب قادر به درک انگیزهی سیاسیِ چنین حملاتی نیستند و از حساسیتِ لازم برای حمایت از زنانِ کنشگر در برابر این حملات بیبهرهاند.
«سیتیزن لب» به دولتها توصیه کرده است که سرکوب فراملیِ دیجیتال جنسیتمحور را به رسمیت بشناسند و به شکلی هماهنگ به آن پاسخ دهند، از این زنان با حساسیتی مضاعف حمایت کنند و سازوکارهای گزارشدهیِ آسان و امنی را ارائه دهند. یکی از توصیههای ارائهشده به سازمانهای جامعهی مدنی خارج از کشور «تسهیل و ایجاد شبکههای حمایتی برای زنان مخالف تبعیدی در خارج از کشور است» که هدف حملات قرار گرفتهاند و امنیتشان تهدید شده است.
آخرین پرسش من و همکارانم در این تحقیق این بود: «امنیت برای شما چه معنایی دارد؟» پاسخی که هر بار به شکلهای مختلف، معنای مشترکی را بیان میکرد. به گفتهی نوشین، امنیت یعنی این که بدون توجه به جنسیتم بتوانم بهعنوان یک روزنامهنگار یا کنشگر، نظرم را بیان کنم و نگران حمله، تهدید و تخریبِ خود یا خانوادهام در فضای آنلاین نباشم.