جنبش زنان در ایران چگونه شکل گرفت و چگونه توانست زنان را از کنج اندرونیها به مدرسه و دانشگاه بفرستد؟ زنان ایرانی چطور حق رأی گرفتند، و چرا پس از پیروزی در تغییر دادن بخشی از قوانین نابرابر، همهی دستاوردها را به یکباره از دست دادند؟ در این مجموعه مقاله، با مرور تاریخ جنبش زنان در ایران، به جستوجوی پاسخهایی برای این پرسشها میپردازیم.
مادربزرگِ آن روزهای هنوز نیامده، حتماً خاطرهها دارد از پلیسهایی که در خیابانها منتظر شکار زنان و دخترانی بودند که پارچهی روی سرشان کمی عقب رفته و موهایشان پیدا بوده، یا آستینهایشان کمی بالا رفته بوده، یا انحنای پا و سینهشان از زیر لباسها به چشم میآمده ...
ناهید نصرت و ناهید حسینی از نسل چهارم فعالان سیاسی چپی بودند که شش دهه پس از انقلاب اکتبر روسیه، در پی فشار و سرکوب حکومتهای وقت، مجبور به ترک ایران و پناهندگی به شوروی شدند. آن دو اگرچه سالها پس از انقلاب اکتبر به شوروی رسیدند، همچنان تحت تأثیر آموزههای آن انقلاب و به دنبال ساختن جامعهای عادلانهتر بودند، اما واقعیتهای تلخی آنها را سرخورده کرد.
مامان چشمهای سمیه رو محکم گرفته بود که چیزی نبینه، و خودش داشت بیصدا گریه میکرد. من دو قدم اونطرفتر خشکم زده بود و خیره مونده بودم به درخت گلابیمون، وسط خرابهای که یه عالمه آدم ریخته بودن توش و داشتن خاکش رو زیر و رو میکردن.
در پاسخ به فشارهای مضاعف بر «مادران زندانی»، هشت نهاد مدنی خواهان آن شدهاند که ۲۶ تیرماه به عنوان «روز مادران زندانی» شناخته شود. کارزار حمایت از مادران زندانی، مرکز حامیان حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر، مؤسسهی زنان نوبل، کارزار بینالمللی حقوق بشر در ایران، موزهی جنبش زنان ایران، مؤسسهی غیرانتفاعی کودکان زندانیان، و کارزار بینالمللی «نرگس را آزاد کنید» امضاکنندگانِ این فراخواناند.
ساختار قدرت در خانوادههای ایرانی تا حد زیادی مردسالارانه و مبتنی بر عدمتوازن جنسیتی است. با توجه به حمایت قوانین داخلی از قدرت و اقتدار مردانه، زنان چگونه و تا چه حد قادر به مقابله با این ساختار قدرت نابرابر و تلاش برای کسب قدرتِ خود در خانوادهاند؟