اگر 1500 سال پیش در جنوب اروپا به دنیا آمده بودید، فکر میکردید که امپراتوری روم تا ابد برقرار خواهد بود. هر چه باشد، این امپراتوری هزار سالی دوام آورده بود. و با این حال، پس از یک دوره رکود اقتصادی و نظامی، از هم پاشید. در سال ۴۷۶ میلادی به کلی از بین رفت. برای اتباع آن امپراتوری قدرتمند چنین رویدادی حتماً باورنکردنی بوده است.
چندی پیش امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، در مراسم یادبود آتشبس جنگ جهانی اول گفت که ملیگرایی «خیانت به میهنپرستی است». چطور میتوان احساس فراگیر ازهمگسیختگیِ فزایندهی جوامع را فرو نشاند بیآنکه به التهابات ملیگرایانه دامن زد؟
چرا شاخصهای مرسوم رشد اقتصادی از جمله تولید ناخالص داخلی، تنها بخش محدودی از واقعیت را نشان میدهد؟ ادم توز، استاد تاریخ دانشگاه کلمبیا در آمریکا، در این مقاله به این پرسش پاسخ میدهد.
هفتهی گذشته یووال نوح هراری، نویسندهی نامدار کتابهای «انسان خردمند» و «انسان خداگونه»، هشدار داد که خطر جنگ هستهای، تغییرات آبوهوایی و آشفتگی تکنولوژیک بقای نوع بشر را تهدید میکند، خطری که جز با همکاری جهانی برطرف نخواهد شد.
یووال نوح هراری، مورخ پرطرفدار، در کتاب جدید خود به سیاستمداران هشدار میدهد که مبادا خیزش ملیگرایی در دنیا آنها را آشفته و پریشان کند. او مینویسد که «برگزیت» صرفاً میتواند دستاندازی در مسیر «اتحاد بشر» باشد.
یک قرن است که دولت ترکیه «هویت ملی» قاطعی را بر شهروندانش تحمیل کرده است، هویتی که قومیت را نادیده میگیرد و به ترکِ «خالص» بودن ارزش میگذارد. اما ترکها تنوع قومیتی خود را درک کردهاند، و ایدهی «پاکی نژادی» که دولت آن را ساخته و تحمیل کرده بود، در حال فروپاشی است.