از نخستین انتخابات دموکراتیک چندنژادیِ آفریقای جنوبی در ۲۷ آوریل ۱۹۹۴، بیست و پنج سال گذشته است. قرار بود که این انتخابات به تفکیک نژادیِ نهادینهی حکومت آپارتاید پایان دهد. اما به نظر میرسد تغییرات ناچیز بوده است. آفریقای جنوبی هنوز کشور دو ملت است: سفیدپوستان ثروتمند و سیاهپوستان فقیر.
صدای غرش بالگرد که از ساختمان جدید و ۲۹ طبقهایِ کاخ ریاست جمهوری اوو مورالس برمیخیزد کبوتران میدانی در آن نزدیکی را فراری میدهد. برای منتقدان مورالس، که طولانیترین دوران رهبری در بولیوی را داشته، این ساختمان شیشهای که به محل فرود بالگرد نیز آراسته است، نشانهی نگرانکنندهای از خودشیفتگی فزایندهی رئیسجمهور است.
این روزها جملهای از دیوید هاروی، بوم شناسی سیاسی، مدام در محافل ایرانی تکرار میشود: «در بلایای طبیعی هیچچیزی طبیعی نیست». در واقع، همهچیز برساختهی اقتصادی-اجتماعیِ جوامع است. وقتی جامعهشناسیِ فاجعه درس میدادم اولین چیزی که از شاگردانم میخواستم این بود که مقایسهای بکنند بین تاریخ زلزله در ژاپن و ایران. چرا ژاپن در زلزلههایی به مراتب قویتر از ایران، کشته نمیدهد و حتی تعداد مجروحان خیلی کم است. چرا اصلاً خسارت مالی و جانیای که دارند قابل مقایسه با زلزلهای مثل بم نیست که از زلزلههای ژاپن بهمراتب سبکتر بود؟
آیا نور شبانهای که توسط ماهوارهها ثبت میشود، شیوهی مناسبی برای سنجش نابرابری است؟ پراوین چاکراوارتی و ویوِک دهِجیا دو اقتصاددانی هستند که به این پرسش پاسخ مثبت میدهند.
به عقیدهی برخی از کارشناسان اقتصادی، طرح «درآمد پایهی همگانی» میتواند راهی برای پایان دادن به نابرابری و تأمین امنیت مالی برای همهی شهروندان باشد. با توجه به این که اجرای چنین طرحی هنوز عملی به نظر نمیرسد، چه راههای دیگری برای کاهش نابرابری و افزایش امنیت مالی وجود دارد؟
با وجود همهی پیشرفتها در دهههای اخیر، «نابرابری» هنوز جلوههای گوناگونی در دنیای ما دارد، از نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی گرفته تا نابرابریهای نژادی و جسمی و جنسی. گروهی از هنرمندان، از ملیتهای مختلف، با ارایه تصویرهایی این جلوههای گوناگون را به نمایش میگذارند.