برای ما ایرانیها فانون از دههها قبل نامی آشناست، بیشتر بهواسطهی ارجاعات مکرر علی شریعتی به آثارش و همچنین ترجمهی او از دوزخیان روی زمین. اما روایتی که در این کتاب از فانون میخوانیم چهرهی اندیشمندی بسیار متفاوت با امثال شریعتی را ترسیم میکند.
مارتین لوتر کینگ جونیور در سال ۱۹۶۷، یک سال پیش از مرگش، کتاب خود را با عنوان به کدام سو میرویم: هرجومرج یا وحدت؟ منتشر کرد، بخشی از ارزش به کدام سو میرویم ناشی از این است که متعلق به آن دوره از زندگی کینگ است که او با فراتررفتن از حقوق مدنی دایرهی تمرکز خود را به مباحثاتی دربارهی نظامیگری، استعمار و سرمایهداری گسترش داده بود.
در نظرسنجی «پیو» در اکتبر پارسال، نزدیک به یک سوم از آمریکاییهای سفیدپوست گفتند که توجه اخیر به مسائل نژادی حاکی از «تغییری عمده» در نگرش آمریکاییها به نژاد است ــ ۴۵ درصد دیگر گفتند که «تغییری جزئی» است ــ و تقریباً نیمی عقیده داشتند که این تغییرات به سیاستهایی خواهد انجامید که نابرابریِ نژادی را کاهش خواهد داد. در ماه دسامبر، بیش از یک سوم از بریتانیاییها در نظرسنجی «یوگاو» گفتند که بیش از گذشته دربارهی نژادپرستی بحث میکنند.
معمولاً اگر داستانی را از جای مناسبی شروع نکنیم، نتیجهگیری آن هم درست نخواهد بود. این امر در مورد تاریخ پیدایش جهان مدرن نیز صادق است. روایتهای سنتی به «عصر اکتشاف» اروپا در قرن پانزدهم، و ایجاد ارتباط دریایی بین غرب و شرق، اولویت میدهند. و این رویداد مهم تاریخی را، به کشف سرنوشتساز، هرچند تصادفیِ، آنچه به «دنیای جدید» شهرت یافت، گره میزنند.
در این روزها و هفتهها که موج اعتراض به تبعیض نژادی، از آمریکا به بسیاری کشورهای جهان رسید، وبسایتهای سینمایی و غیرسینمایی فهرستی از فیلمهای دارای مضامین ضدنژادپرستانه ارائه دادند. منهای کاربرد این فهرستها به قصد شناخت بیشتر مردم از انواع تبعیضهای قومی و نژادی، نگارنده از پیگیری آنها بهرهی دیگری نیز برده است ...
رودربایستی را کنار بگذاریم و رک و صریح باشیم. نژادپرستی همچون یک ویروس زاده میشود، زندگی میکند و حتی ممکن است روزی بمیرد. واگیردار است و از فردی به فردی دیگر سرایت میکند. با وجود این، میتوان شرایط و اوضاع و احوالی را ایجاد کرد که در آن سرعتِ سرایت و قدرت تخریبیِ این ویروس افزایش یا کاهش یابد.