از اواخر قرن هجدهم به بعد، روایتهای متعددی از جهانگردان اغلب اروپایی دربارهی به دام انداختن، انتقال و فروش بردگان آفریقایی در بازارهای خاورمیانه و شمال آفریقا بر جای مانده است.
نخستین پژوهش را دربارهی «نسل آتی دانشگاهیانِ» آلمان اقتصاددان آلمانی، فرانس اولنبورگ، در ۱۹۰۸ منتشر کرد. او این طور نتیجهگیری کرد که آنان نه جوان هستند و نه آیندهای دارند. هر چند برخی از مدرسان دانشگاههای مشهور آلمان، از آزادی ملازم با زندگی دانشگاهی برخوردار بودند اما برخی نیز صرفاً رنج و سختی نصیبشان میشد. آنان، در وضعیت «افسردگی و فقر»، منتظر بودند تا به کار دانشگاهی دائمی «دعوت» شوند هرچند میدانستند این اتفاق نخواهد افتاد.
اکنون چه کسی میتواند از اصطلاح «انتشار ویروسگونه» استفاده کند و به خود نلرزد؟ چه کسی میتواند به چیزی ــ دستگیرهی در، کارتن مقوایی، کیسهی سبزیجات ــ نگاه کند و در ذهنش آن را محل ازدحام لکههای نادیدنی، غیرمرده و غیرزندهای تصور نکند که با بازوهای مکندهی خود منتظرند تا محکم به ریههای ما بچسباند؟
هنگامی که در آوریل ۱۳۴۸ طاعون به دروازههای کاتالونیا رسید، پزشک حاذق، جائوما داگرامون، در پاسخ به «تردیدها و ترسها»ی فزایندهی اطرافیانش دست به قلم برد. او در رسالهای که به زبان کاتالان برای مقامات شهر زادگاهش لِییدا نوشت، مجموعهای از اقدامات احتیاطی عاقلانه را فهرست کرد که هر کس میتوانست انجام دهد. احتمالاً به خاطر گناهان، هوا فاسد شده است پس باید اولویت نخست، اعتراف باشد.
فرانک اسنودن، تاریخنگار، میگوید همهگیریهایی مانند شیوع ویروس کرونا آیینهای در برابر بشریت است که روابط اخلاقی انسانها را منعکس میکند.
بیماریهای واگیردار، مانند بلایا، آشکارکنندهی حقایق زیربنایی جوامعیاند که دچارشان میشوند. چینیها به خاطر پنهانکاری نظامشان و فرهنگ دیوانسالارِ سلسلهمرتبهایِ خود بهای سنگینی پرداختهاند. در مقابل، یکی از دلایلی که ایتالیاییها وحشت و هراس زیادی ندارند این است که آنان به نظام بهداشت عمومی، و در معنایی گستردهتر به خود نظام، اطمینان دارند.