تب‌های اولیه

همه‌ی ما شهادت می‌دهیم

مهدی شبانی - نهال تابش

به مناسبت روز جهانی یادبود هولوکاست که هر سال در روز در ۲۷ ژانویه به یاد فاجعه‌ی هولوکاست برگزار می‌شود.

گفتار این گزارش نقل قول از الی ویزل، نویسنده و متفکر یهودی و بازمانده‌ی هولوکاست است.

اِلی ویزِل، صدای بی‌صدایان

هرمز دیّار

باید موضع بگیریم. خنثی‌بودن به سرکوبگر کمک می‌کند نه قربانی... هرجا مردان و زنانی به‌خاطر نژاد، مذهب یا دیدگاه‌های سیاسی‌شان مورد اذیت‌وآزار قرار می‌گیرند، همان‌جا ــ در همان لحظه ــ باید کانون جهان شود... مادامی که حتی یک معترض در زندان است، آزادیِ ما حقیقی نیست.

چه کسی قربانی محسوب می‌شود؟

ای. دیرک موزِز

چرا به نظر می‌رسد نسبت به کشته شدگان حملات پهپادی همدلی کمتری وجود دارد و آنها کمتر «وجدان» انسان‌های جهان را به درد می‌آورند؟ چه تفاوتی بین آنها و سایر قربانیان وجود دارد؟ این تفاوت بین قربانیان از چه زمانی و چگونه شکل گرفته است؟

گذشته را باید جبران کرد یا بر آن حسرت آورد؟

آرنون گرونبرگ

اینکه گذشته را مایه‌ی شرم و عذاب وجدان بدانیم یا مایه‌ی تسلی و حسرت، همیشه به استنباط‌ ما از گذشته و عزم و اراده‌ی ما در این کار بستگی دارد، لااقل به این علت که آنچه امروز هویت گروهی خوانده می‌شود در اصل چیزی نیست جز مجموعه‌ای از استنباط‌ها از گذشته، همراه با مقداری مناسک و آداب و رسوم و داستان‌.

انسانیت‌زدایی چیست؟

دیوید لیوینگستون اسمیت

عاملان نسل‌کشی می‌گفتند که وقتی با قمه به توتسی‌ها حمله می‌کردند انسانی در برابر خود نمی‌دیدند. اما این حرف به این معنا نیست که در هنگام حمله دچار توهم بودند یا چشم‌شان خوب نمی‌دید. منظورشان این بود که توتسی‌ها را انسان نمی‌شمردند. وقتی قاتلان به قربانیان خود می‌نگریستند همان چیزی را می‌دیدند که من و شما می‌بینیم. آنها موجوداتی شبیه به انسان می‌دیدند، موجوداتی که از هیچ نظری با کسانی که انسان می‌شماریم، تفاوتی نداشتند. اما قاتلان چیزی را که می‌دیدند به شیوه‌ای متفاوت از من و شما «تفسیر می‌کردند».

انسانیت در ظلمت شب

سارا فاین

کسی در اردوگاه کار اجباری ویلون می‌نوازد. پناهجویی کتاب شعر با خود دارد. وقتی ما را به بقا و فردای خود اطمینانی نیست هنر به یاری ما برمی‌خیزد.

انسانیت در ظلمت شب

سارا فاین

کسی در اردوگاه کار اجباری ویلون می‌نوازد. پناهجویی کتاب شعر با خود دارد. وقتی ما را به بقا و فردای خود اطمینانی نیست هنر به یاری ما برمی‌خیزد.

بی‌اعتنا مباش

ماریان تورسکی

من یکی از معدود بازماندگان کسانی هستم که تقریباً تا آخرین لحظه‌ی پیش از آزادسازی آشوویتس در این اردوگاه بودم. انتقال ما از این اردوگاه یا به اصطلاح تخلیه‌ی آن در ۱۸ ژانویه آغاز شد. ما در صفی ۶۰۰ نفری به راه افتادیم و در شش روز و نیمِ بعدی بیش از نیمی از همراهانم جان باختند. به احتمال قوی، من تا مراسم یادبود سال آینده زنده نخواهم ماند. این قانون طبیعت است. پس لطفاً ببخشید که احساساتی سخن خواهم گفت.