تب‌های اولیه

راجر اسکروتن: روشنفکر چپ، کشیشی بدون خدا است

اوژنی باستیه

یک فرد راست‌گرای معمولی (مثل من) این احساس را دارد که به چیزی که به او به ارث رسیده است تعلق دارد: به یک ملت، به یک دین، به عادات و رسوم، و به یک خانواده. این‌ها حوزه‌ی عشق ورزیدن هستند. اما چپ ویژگی‌های متفاوتی دارد. چپ هویت خود را با تعلق توضیح نمی‌دهد بلکه با تجاربی توضیح می‌دهد که آزادی را افزایش می‌دهد و حقوقی برابر به همه عطا می‌کند.

حیله‌های خشم

جورج مانبیوت

در هر عصری دغلکارهای سیاسی با استفاده از خشم، دروغ و توهین بحث معقول و مستدل را تحت‌الشعاع قرار می‌داده‌اند. اما آنها از دهه‌ی ۱۹۳۰ به بعد چندان موفقیتی نداشتند. 

مردم آمریکای لاتین دلِ ‌خوشی از دموکراسی ندارند

ماری آرانا

بیش از دویست سال قبل، سیمون بولیوار، ناجی ونزوئلا، کسی که با راه انداختن انقلاب، اسپانیایی‌‌ها را از آمریکای لاتین بیرون راند نوشت: «می‌ترسم دموکراسی‌ به جای رهایی بخشیدن، ما را نابود کند.» بیست سال بعد، ژنرال آنتونیو لوپز سانتا آنا قانون اساسی جدید مکزیک را لغو کرد و گفت: «... در این مملکت تنها حکومتی که می‌تواند دوام آورد حکومت استبدادی است.»

عصر اطلاعات گمراه‌کننده: انقلابی در پروپاگاندا

پیتر پومرانتسف

اکنون بیش از همیشه به اطلاعات دسترسی داریم اما بر خلاف انتظارمان، این وضعیت بی‌ضرر و زیان نبوده و این امر امکانات جدیدی را برای سرکوب و خاموش نگه‌ داشتن مخالفان در اختیار قدرتمندان گذاشته است. امروز پیش از هر چیز، باید حق داشته باشیم که بدانیم یک حساب آنلاین، بات است یا آدمی واقعی...

مبارزه‌ی جهانی با نظریه‌های توطئه‌آمیز

پیتر پومرانتسف

«به مناسبت روز جهانی دموکراسی»: از هنگ کنگ تا مسکو، و از تفلیس تا بلگراد، انبوهی از مردم هر هفته سرگرم اعتراضات خیابانی هستند. آنها اغلب با نیروهای مسلح و عصبانیِ پلیس مواجه‌اند که به باتون و گاز اشک‌آور مجهزند. بعضی از این تظاهرات، بزرگ‌ترین راه‌پیمایی‌هایی هستند که ...

چرا توهم همه‌چیز‌دانی خطرناک است

ایان لزلی

تا به حال به آدم‌هایی که فکر می‌کنند «عقل کل» هستند برخورده‌اید؟ شاید حقیقت این است که خود ما هم فکر می‌کنیم از خیلی چیز‌ها - از سیاست روز تا مشکلات اجتماع - سر در می‌آوریم. اما آیا اینکه منِ نوعی چنین فکر کنم،‌ واقعاً خطری برای اجتماع محسوب می‌شود؟

اعاده‌ی حیثیت از استالین در روسیه‌ی معاصر

ایرینا شرباکووا

در بهار ۱۹۸۹، اتفاقی رخ داد که حتی به خواب هم نمی‌دیدم: به «مؤسسه‌ی تاریخ و بایگانی» در مسکو دعوت شدم تا برای دانشجویان درباره‌ی سرنوشت زندانیان سابق گولاگ سخنرانی کنم. بعد از سخنرانی یک نفر از من پرسید که آیا هرگز در زندگیِ واقعی یک حامی استالین را دیده‌ام یا نه. اول خندیدم اما بعد...

الیف شفق از جنگ ترکیه با آزادی بیان می‌گوید

الیف شفق

دو ماه قبل یک روز وقتی از خواب برخاستم با هزاران پیام توهین‌آمیز در شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو شدم که بسیاری از آنها توسط بات‌ها و ترول‌ها فرستاده شده بود. جملاتی را از یکی از رمان‌هایم، «نگاه خیره»، بیرون کشیده بودند و با انتشار آنها خواهان محاکمه‌ی داستان‌نویسان به اتهام «هرزگی» شده بودند.