بهرغم ظاهر زیبای صنعت فوتبال چندفرهنگی، محبوبترین ورزش دنیا آلت دست قدرتمندان است. فوتبال ویترینی استثنایی برای خودکامگان، ناسیونالیستها و جداییطلبان فراهم میکند.
چگونه میتوان سیاست و اخلاق را با یکدیگر آشتی داد؟ امنیت جمعی به چه معناست و چه خطراتی صلح و آیندهی بشر را تهدید میکند؟ جهانی شدن ناموزون چیست و چه ارتباطی با خیزش پوپولیسم و افول دموکراسی در جهان دارد؟
چکسلواکی رسماً کشوری کمونیست بود اما تیم فوتبال عمدتاً اسلوواکِ این کشور که به مقام قهرمانیِ رقابتهای سال 1976 دست یافت، احساسات نهفتهی ناسیونالیستی را برانگیخت. دانمارکیها نزدیک بود که تاریخساز شوند زیرا در سال 1992 هم قهرمان جام ملتهای اروپا شدند و هم در همهپرسی به «پیمان ماستریخت» [پیمان اتحادیهی اروپا] رأی منفی دادند.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ احتمالاً یکی از نقاط عطف تاریخی در مناسبات بین حاکمیت و مردم در جمهوری اسلامی است. این انتخابات افزون بر مهمترین ویژگیاش که بیمیلی گستردهی اجتماعی به مشارکت بود وجوه متمایز دیگری هم دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. در این نوشته میکوشم نشان دهم که چگونه این وجوه در ادامهی پروژهی سیاستزدایی در حاکمیت هستند.
در سالهای اخیر، احزاب و جنبشهای پوپولیستی در آمریکا و اروپا به شدت رشد و گسترش یافتهاند و دموکراسیهای غربی را با چالشهای جدی روبهرو کردهاند. چه عواملی شکنندگیِ ساختاریِ دموکراسیهای کنونی و در همان حال موفقیت چشمگیر احزاب و جنبشهای پوپولیستی را تبیین میکنند؟
در اواخر بعدازظهر یکی از جمعههای نوامبر پارسال، پلیس را به علت «حادثهای تروریستی» به ایستگاه مترو «آکسفورد سیرکوسِ» لندن فراخواندند. از مردم خواستند که ایستگاه را ترک کنند، و در نتیجه جمعیتی انبوه به طرف خروجیهای ایستگاه شتافتند. گزارشهایی دربارهی شلیک گلوله دهان به دهان چرخید، و عکسها و ویدیوهایی در اینترنت منتشر شد که نشان میداد مردم در حال فرار از آن ناحیهاند و نیروهای مسلح پلیس به سوی آن محل میشتابند.