تب‌های اولیه

رمان درخشان یهودی، فلسطینی، آمریکایی

بریجیت کوِین

حرف‌هایی که از توماس مک‌گوینِ نویسنده درباره‌ی «هانا لیلیت اسدی» شنیدم، مسحورم کرد: «دارم جایزه‌ای به یک نویسنده‌ی جالب توجه می‌دهم که رمان اولش را منتشر کرده، یک زن جوان اهل آریزونا که مادرش یهودی و پدرش فلسطینی است!» با خودم فکر کردم: بزرگ شدن در خانواده‌ای با مادر یهودی و پدر فلسطینی چه جور تجربه‌ای است؟

رنه ژیرار: حسادت، رقابت، و خشونت

رابرت پوگ هریسون

رنه ژیرار (2015-1923) از آخرین بازماندگان نسل غول‌هایی بود که با نظریه‌های کلان و ترکیبیِ خود در باب تاریخ، جامعه، روان‌شناسی و زیبایی‌شناسی، در سده‌های نوزدهم و بیستم علوم انسانی را به سیطره‌ی خود در آوردند. از آن پس، این نسل جای خود را به گونه‌ی محتاط‌تری از «پژوهشگران» داده است که ترجیح می‌دهند نگاه دقیق‌تر و نزدیک‌تری به چیزها بیندازند، تا مؤلفه‌های کوچک‌تر و جزئی‌ترشان را ملاحظه کنند نه الگوهای کلی‌تر و وسیع‌تر آن‌ها را. با این حال، به نظر می‌رسد که زمانه قطعاً به مناسبت داشتن اندیشه‌های ژیرار با واقعیات اجتماعی و سیاسی امروز ما گواهی می‌دهد.

الی اسمیت، نوشتن به سرعت واقعیت

یاسمین الرشیدی

به نظر می‌رسد که اسمیت، این استادکار چیره‌دست، خودش را کلاً از قید آرای رایج در این باره خلاص کرده است که رمان‌نویس چگونه باید باشد یا چه کار باید بکند. هیچ‌گونه اشراف کامل به کل اوضاع و هیچ‌گونه تظاهر و وانمودی در کارش نیست. آدم احساس می‌کند که هرچه به خیال اسمیت خطور کرده، سرگرم‌اش کرده و یا تحریک‌اش کرده، راه خودش را به آثار او باز می‌کند.

دوئل کردن چه درسی درباره‌ی توهین و اهانت به ما می‌آموزد؟

کلیفتون مارک

کم‌وبیش، روزی نیست که یک فرد سرشناس به خاطر رفتار توهین‌آمیز مورد مؤاخذه قرار نگیرد، و روزی نیست که یک نفر این بحث را پیش نکشد که همه‌ی این احساس اهانت دیدن‌ها تهدیدی برای «آزادی بیان» محسوب می‌شود. فرهنگهایی که در آن مشاجرهها زمانی به دوئل ختم میشد چه چیزی در این باره به ما میآموزد؟

واقعیت، ادبیات، اینترنت، و آزادی بیان

جوانا کاوِنا، پیتر پومرانتسف

چه‌طور می‌توانیم به شناختِ واقعی از آزادی رسیده باشیم، وقتی در این محیط مجعول سیر می‌کنیم؟ وقتی دولت‌ها و شرکت‌ها به شدت درگیر هدایت رفتارهای ما هستند، وقتی اغلب امکان ندارد بین اطلاعات و اطلاعات کاذب تمایز بگذاریم؟ به چه کسی می‌توانیم اعتماد کنیم؟

مسیح در شرق

ایان جانسون

در چند سال گذشته، مقام‌های چین به مسئولان کلیساها در نقاط مختلف کشور دستور داده‌اند که دین‌شان را «چینی» کنند. بنا به برنامه‌های پنج ساله‌ی مشروحی که نهادهای هردو کلیسای کاتولیک و پروتستان تنظیم کرده‌اند، بخش عمده‌ی این فرآیند شامل حرافی‌های قابل پیش‌بینی در تأیید نظارت حکومتی است: «مشارکت فعالانه در عمل به ارزش‌های اساسی سوسیالیسم، عشق ورزیدن به مام میهن، پشتیبانی از رهبریِ حزب کمونیست، اطاعت از قوانین، و خدمت به جامعه.»

انگشت اشاره به سمت ماه

اولگا توکارچوک

به شخصه نمی‌دانم حساسیت‌ها و دریافت‌ها و اندیشه‌های من تا چه اندازه با این زبانِ دشوار و نه چندان دقیق اما بسیار سرزنده‌ی لهستانی شکل گرفته‌اند. آیا می‌توانستم آن‌چه را که نوشتن‌اش برای من اهمیت اساسی داشته به زبان دیگری بنویسم؟ آیا باید از بابت این تقدیرِ زبانی‌ام شکرگزار باشم؟