تب‌های اولیه

زن، زندگی، آزادی؛ همراه با خون و خیال و خاطره

کاوه کیان‌فر

و تو در آن روزی که خواهد آمد، پیراهن سرخ بر تن، رها کرده گیسوان سیاه در باد، با همه‌ی شور زندگی در رنگ صدایت، و مزین به چشمانی بی‌نهایت مهربان، آرام و زمزمه‌وار از من خواهی پرسید: به‌راستی آنان‌که در آن شب سیاه بر ما ستم کردند چه شدند و کجا هستند در این روز فیروز آزادی؟

زیستن در روزگارِ وجدان

کاوه کیان‌فر

گرچه قتل ژینا امینی نخستین جنایت نبود، اما انگار برای مردمان هر سرزمینی زمانی فرا می‌رسد که خود را در آینه می‌بینند و شر، آن شرِ پنهان و همراهیِ ناخودآگاه با شر، را در وجودِ خود مشاهده می‌کنند و وجدانشان از ستم و قتل بی‌گناهان برانگیخته می‌شود.

آیا شهریور امسال به «شهریور آن سال» تبدیل خواهد شد؟

کاوه کیان‌فر

آیا چه چیزی و در کجا تکان خورده بود؟ و آیا تغییرات دائمی و بنیادین هستند یا ما فقط هیجانی زودگذر را تجربه می‌کنیم؟ آیا در سال‌های آینده خواهیم گفت شهریور آن سال؟ آن سال که نشانه‌اش زنی تنها بود که در بیست و پنجم تنها برج زنانه‌ی دوران باستان با خوشه‌ای گندم در دست، چشمانش را فرو بست؟