تب‌های اولیه

کولبری، رنج دیگری

غزل صدر

من از کودکی کولبری کرده‌ام. پدرم هم کولبر بود. در کردستان، جایی که من به دنیا آمده‌ام، این‌ها جمله‌های غریبی نیستند. هر خانواده در شهر من، مریوان، کسی را دارد که یا دیرزمانی کولبری کرده یا همین حالا مشغول کولبری‌ست. کولبری بخشی از زندگی ماست که برای خودمان عادی شده. حتی احتمال مرگ در حین بر دوش کشیدنِ بارها هم برای ما تکراری است.