هر سال در ۱۷ فوریه گروهی در میدان «کامپو دی فیوری» در رم جمع میشوند تا در پای مجسمهی یک مُبلغ مذهبیِ باشلقپوش که به واتیکان چپچپ نگاه میکند، تاج گل بگذارند، شمع روشن کنند و شعر بخوانند. این تندیس به یاد جوردانو برونو، فیلسوف ناپلی، ساخته شده است که در سال ۱۶۰۰ به دستور دستگاه تفتیش عقاید در این محل زندهزنده سوزانده شد. اتهام او بدعتگذاری و نگارش کتابهایی در دفاع از کیهانشناسیِ خورشیدمحورِ کوپرنیک بود؛ او میگفت که جهان آفرینش لایتناهی است و دنیاهای دیگری هم در آن وجود دارد.
کامورا، که چندی پیش در جشنوارهی ونیز نمایش داده شد، مستندی جذاب است که به شکلگیری دارودستههای تبهکار در ناپل میپردازد. نمایش این فیلم با انتشار رمان جدید روبرتو ساویانو همزمان شده است. دوازده سال قبل، ساویانو با چاپ اثر افشاگرانهای با عنوان گومورا توجه جهانیان را به شبکهی تبهکاریِ سازمانیافته در ناپل جلب کرد و از آن پس به زندگی در خفا و تحت حفاظت پلیس ادامه داده است. آنچه میخوانید نقدی بر کامورا و گفتوگوی جدیدی با ساویانو است.
آیا ممکن است که کشوری را بر خلاف رسوم دیرینه، بر خلاف خواستههای قلبی و خلق و خوی اهالی، و به احتمال زیاد بر خلاف منافعش، به طرف جنگ سوق داد؟ ظاهراً چنین کاری ممکن است.