این مجموعه نقاشی از مریم صفاجو نقاش ایرانیِ ساکن آمریکاست، که داستانهایی واقعی از سرکوب بهائیان در جمهوری اسلامی ایران را روایت میکند ــ هجوم به خانههای بهائیان، تخریب گورستانهایشان، اخراج از کار، بستن کسبوکارهای بهائیان، اخراج از مدرسه و دانشگاه، آتش زدن خانه و املاکشان، و تیرباران و به دار آویختنشان.
«سالهای ترس» نمونهای از مقاومت «فردی» در برابر دروغپردازیِ «حکومتی» است. امین ضرغام با سفر به هزارتوی دوران کودکی، خردهروایتی در برابر کلانروایت هژمونیک آفریده؛ ضدخاطرهای در تقابل با خاطرات رسمی. ضرغام، به تعبیر هانا آرنت، به مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری متعهد مانده و کوشیده تا با بازآفرینیِ بخشی از خاطراتش حائل و مانعی در برابر تحمیل دروغ خلق کند. «سالهای ترس» بار دیگر مسئولیت شهروند در دوران استبداد را به ما یادآوری میکند: پافشاری بر حقیقت و تن در ندادن به همرنگی با جماعت. و این برای یک اثر هنری امتیاز ناچیزی نیست.
شاید امروز تنزل کیفی و ایمنی سبب شده باشد که شهروندان ایرانی و خارجی نظر مثبتی به پرواز با شرکتهای هواپیمایی ایرانی نداشته باشند اما اوضاع همیشه به همین منوال نبوده است. سالیانی نه چندان دور وقتی تصمیم به ملیسازی صنعت هواپیمایی کشور گرفته شد، شرکت ایرانایر (شرکت هواپیمایی ملی ایران) تأسیس و مردی به مدیریت آن برگزیده شد که در سالهای آینده، لیاقت و درایت او در هدایت این شرکت زبانزد شرکتهای هواپیمایی در سراسر جهان شد؛ تیمسار علیمحمد خادمی.