انقلاب کلاسیک بیش از هر چیز در سطح سیاسی تغییر ایجاد میکند، یعنی قدرت سیاسیِ مستقر را به زیر میکشد. اما انقلاب زندگیِ روزمره در ساحت اجتماعی رخ میدهد و بر ساحتی که مناسبات انسانی در آن جریان دارد اثر میگذارد؛ انقلاب زندگیِ روزمره رابطهی انسان با خود، با دیگر انسانها و با فضای پیرامونش را دگرگون میکند.
کودکان از سنِ بسیار کم با افسانهها و اطلاعات گمراهکننده، آن هم نه فقط دربارهی رویدادهای جاری بلکه همچنین دربارهی شرح حالِ بشر ــ هویت، خاستگاه و سرگذشتمان ــ بمباران میشوند.
دیدگاهی که بر اغلب حکومتها حاکم است، بهطرز اسفناکی منسوخ شده است. دغدغههای آنها هنوز همان دغدغههای مربوط به اواخر قرن نوزدهم است. در زمان شکلگیری بسیاری از آنها، ارتباطات هزینهی زیادی داشت و اطلاعات را به سادگی نمیشد انتقال داد. امروزه، جهان بسیار بیش از پیش بههمپیوسته، دائمالتغییر و مملو از اطلاعات است. اما حکومتهایمان چنین نیستند.