در این گفتوگو هما سرشار نویسنده، روزنامهنگار، مجری و تهیهکنندهی برنامههای رادیو و تلویزیون از فعالیتهای هنری و فرهنگیاش در ایران و پس از مهاجرت به آمریکا میگوید.
چهار دههی قبل، میلان کوندرا جُستاری دربارهی اروپای مرکزی نوشت که به یکی از مؤثرترین مداخلههای سیاسیِ رماننویسانِ معاصر تبدیل شد. این واقعیت که پارسال این جستار دوباره در قالب یک کتاب منتشر شد گویای تأثیر ماندگارِ آن است.
چراغ کافههای روشنفکری توسط گروه ربعه روشن شد و روشنفکرانِ بعدی آن را فروزان ساختند. صادق هدایت در میان روشنفکران ربعه و غیر ربعه شمع فروزانِ جمع بود.
زن در مجموعه شعرهای دیوار و اسیر هنوز ساخته نشده بود. به زبان خودِ فروغ، شاعر هنوز نیاموخته بود که چگونه باید به دنیا نگاه کند.
کوندرا، که هفت سال بزرگتر بود، از اواخر دههی ۱۹۵۰ یکی از مشوّقان اصلیِ بلندپروازیهای روشنفکرانهی هاول به شمار میرفت. اما این معلم و شاگرد بر سرِ بهترین روش مقابله با کمونیستها درگیر منازعهی تلخِ ۲۵سالهای شدند.
این پیشگفتار بهمثابهی بیانیهای آتشین بود علیه «خودسانسوری» و «بزدلیِ» اکثر ناشران و روشنفکرانِ بریتانیا. جستاری در دفاع از آزادی بیان و علیه سیاستزدگی در دنیای نشر.