تب‌های اولیه

چگونه محافظه‌کار شدم

راجر اسکروتن

در زمانی که من جوان بودم بحث انتخاب میان اصلاح و انقلاب بسیار داغ بود. آیا جامعه را ذره‌ذره اصلاح و بهبود بخشیم یا آن را از اساس ویران کنیم و دوباره از نو بسازیم؟ درمجموع، معاصران و هم‌نسلان من گزینه‌ی دوم را ترجیح می‌دادند. و زمانی که در پاریس در ایام مه ۱۹۶۸ به معنا و لوازم این انتخاب پی بردم، حرفه‌ی آینده‌ی خود به‌عنوان روشن‌فکر محافظه‌کار را نیز کشف کردم.

انقلاب مه‌ ۱۹۶۸ فرانسه به روایت محافظه‌کاران

دانیل جی. ماهونی

نویسنده در توصیف «رویدادهای ۶۸» نوشته:‌ «آنچه مایه‌ی حیرت اسکروتن شده بود، بیزاری و نفرت دانشجویان از طبقه‌ی بورژوایی بود که به نوبه‌ی خود آزادی و رفاه فرانسه را بر فراز ویرانه‌های جنگ جهانی دوم و اشغال نازی‌ها احیا کرده بود.» این کمابیش حرف دل بسیاری از کسانی است که انقلاب ۱۳۵۷علیه محمدرضاشاه پهلوی را حرکتی احساسی، و نه برخواسته از آینده‌نگری و دوراندیشی می‌دانند.

فرانسه، فراز و فرود فکر ترقی، کرونا و آینده‌ی چپ

ناصر اعتمادی

بدبینی از ویژگی‌های شاخص روحیات فرانسوی است و منشأ آن این باور قدیمی است که فرانسه نمیتواند مقام گذشته‌ی خود را به عنوان نخستین قدرت جهانی بازیابد. این بدبینی، آگاهی از نوعی ناتوانی، از زوال تاریخیِ کشوری است که از انگاره‌ی گذشته‌ی خود دل نکنده بیآنکه لوازم تبدیل شدن به یک قدرت برتر جهانی را داشته باشد.