این روزها جملهای از دیوید هاروی، بوم شناسی سیاسی، مدام در محافل ایرانی تکرار میشود: «در بلایای طبیعی هیچچیزی طبیعی نیست». در واقع، همهچیز برساختهی اقتصادی-اجتماعیِ جوامع است. وقتی جامعهشناسیِ فاجعه درس میدادم اولین چیزی که از شاگردانم میخواستم این بود که مقایسهای بکنند بین تاریخ زلزله در ژاپن و ایران. چرا ژاپن در زلزلههایی به مراتب قویتر از ایران، کشته نمیدهد و حتی تعداد مجروحان خیلی کم است. چرا اصلاً خسارت مالی و جانیای که دارند قابل مقایسه با زلزلهای مثل بم نیست که از زلزلههای ژاپن بهمراتب سبکتر بود؟
آیا نور شبانهای که توسط ماهوارهها ثبت میشود، شیوهی مناسبی برای سنجش نابرابری است؟ پراوین چاکراوارتی و ویوِک دهِجیا دو اقتصاددانی هستند که به این پرسش پاسخ مثبت میدهند.
به عقیدهی برخی از کارشناسان اقتصادی، طرح «درآمد پایهی همگانی» میتواند راهی برای پایان دادن به نابرابری و تأمین امنیت مالی برای همهی شهروندان باشد. با توجه به این که اجرای چنین طرحی هنوز عملی به نظر نمیرسد، چه راههای دیگری برای کاهش نابرابری و افزایش امنیت مالی وجود دارد؟
با وجود همهی پیشرفتها در دهههای اخیر، «نابرابری» هنوز جلوههای گوناگونی در دنیای ما دارد، از نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی گرفته تا نابرابریهای نژادی و جسمی و جنسی. گروهی از هنرمندان، از ملیتهای مختلف، با ارایه تصویرهایی این جلوههای گوناگون را به نمایش میگذارند.
نویسنده میکوشد با بررسی تأثیر نابرابری اجتماعی بر سلامتی جامعه، نشان دهد که نه تنها ثروت و طول عمر رابطهی نزدیکی دارند بلکه توزیع نابرابر ثروت، آفتها و بیماریهای اجتماعی را افزایش داده و از "امید به زندگی" میکاهد، در حالیکه افزایش برابری اجتماعی میتواند سلامتی کل جامعه را بهبود بخشد.
نظریهپردازِ "مدرنیتهی سیّال" با مرور نابرابریهای مادی، زیستی و وجودی در دنیای معاصر از تباهی اخلاقی و زوالِ تدریجیِ مبانی همزیستیِ انسانی سخن میگوید و با تأکید بر هشیاری اخلاقی برای جلوگیری از فاجعههای احتمالی، ما را به بازبینی اصول تربیتیِ کودکان همسان با نیازهای جهانِ متحد فرامیخوانَد.