.
گاهی صبحها از خانه راه میافتادم، این بخش پشتیِ مسجد شاه را دور میزدم، عرض خیابان استانداری را طی میکردم و میرسیدم به خیابان فتحیه که منتهی میشد به چهارباغ، معمولاً در این تقاطع به سمت چپ میپیچیدم تا برسم به جایی، جاهایی که اصلاً برای رسیدن به آنجا از خانه خارج شده بودم: کافه پولونیا.