.
برخی از شدیدترین منتقدان همدلی، دانشگاهیانِ رسمی لیبرال، مثل پرینز و بلوم، هستند. به نظر میرسد که مواضع آنها مبتنی بر این عقیده است که، در حوزهی اخلاقی، ما باید بر استدلال عینی و بیطرفانه تکیه کنیم. آنها میگویند که همدلی چهبسا در حوزهی شخصی مفید باشد، آنجا که میتواند دوستی را مستحکم کند یا به ما کمک کند کاستیهای کوچک شریک خود را بپذیریم، اما در حوزهی عمومی واقعاً جایی ندارد.
.
ریشهها و علل بیطرفی چیست؟ عوامل تعیینکنندهی زمانی و مکانی در این موضعگیری چه نقشی دارند؟ آیا بیطرفی همیشه یک موضع طبیعی است یا در مواردی جنبهی ریاکارانه دارد؟ چگونه میتوان این واکنش را در طیف گستردهای از رفتارهای فردی تا عرصههای کلان سیاسی تبیین کرد؟