اسلام یک دعوت است و بس. و نبی اسلام هم در قلمرو دین جز این نکرد. درست است که محمد در مدینه برخی قضاوتها و حکمهای سیاسی و قضایی و اجتماعی صادر کرده ولی آن هم برآمده از ضرورت امارت و فرمانروایی وی بوده است و نه لزوماً به مقتضای دیانت و دعوت دینیاش.
این درست است که در کشورهایی که «مذهب رسمی» دارند شکل حکومت سراسر سکولار نیست اما از نظر تاریخی این به معنای آن نبوده که حکومت آن کشورها لزوماً به «حکومت دینی» (theocracy) تبدیل شده باشد. مثلاً در بریتانیا دین رسمی، مسیحیت پروتستان است و به طور خاص در انگلستان از ۱۵۳۴ میلادی بدین سو «کلیسای انگلستان» کلیسای رسمی کشور بوده است. با این حال، در بریتانیا تعقیب و آزار رسمی ادیان دیگر وجود ندارد و همهی ادیان آزادند.
این تصور که محمد یکی از بزرگترین قانونگذاران جهان است تا قرن بیستم تداوم یافت. در ۱۹۳۵ آدولف واینمن، مجسمهساز آمریکایی، در کتیبهای در تالار اصلی دیوان عالی آمریکا محمد را به همراه ۱۷ قانونگذار دیگر به تصویر کشید. مسیحیان متعددی از کلیساهای خود خواستهاند تا نقش ویژهی محمد را به عنوان پیامبر مسلمانان به رسمیت بشناسند. از نظر برخی اسلامشناسان کاتولیک چنین اقدامی بهترین راه برای ترویج صلح و گفتگوی سازنده بین مسیحیان و مسلمانان بود.
ترجمهی انگلیسی قرآن یکی از کتابهایی بود که توماس جفرسون به همراه دیگر کتابهای خود به کتابخانهی کنگرهی آمریکا واگذار کرد. سومین رئیس جمهور آمریکا و نویسندهی اصلی «اعلامیهی استقلال» این کشور چه دلیلی برای نگهداری و مطالعهی کتاب مقدس مسلمانان داشت؟