صنعالله ابراهیم، «ارنست همینگوی» ادبیات عرب
فرناز سیفی
«چرا شروع به داستاننویسی کردم؟ واقعیت این است که نوشتن داستان، مقاومت شخصیام علیه وضعیت بسیار دشوار و شکنجهواری بود که اسمش زندان است.»
«چرا شروع به داستاننویسی کردم؟ واقعیت این است که نوشتن داستان، مقاومت شخصیام علیه وضعیت بسیار دشوار و شکنجهواری بود که اسمش زندان است.»
رسانههای سه سازمان اصلیِ حق رأی زنان در بریتانیا (اتحادیهی ملی حق رأی زنان، اتحادیهی اجتماعی و سیاسی زنان و اتحادیهی آزادی زنان) متون مختلفی را به طاهره اختصاص دادند.
سالها است که از من میپرسند «چرا به زبان کردی نمینویسی؟» پرسش بجایی است زیرا کردم و به زبان ترکی مینویسم. در چنین مواقعی نفس عمیقی میکشم و میکوشم پاسخی بدهم.
بعضی عقیده دارند که جنگ در حال افول است، فقط به این دلیل که هنوز جنگ جهانیِ سومی رخ نداده است. اووری با این نظر مخالف است و به وفورِ جنگهای کوچکتر (از جمله، همین حالا، در اوکراین، میان ایران و اسرائیل، و جنگ داخلیِ مرگبارتری در سودان) اشاره میکند.
طی پژوهشی تاریخی به قصد بازسازیِ بخشی از تاریخ زنانهی سدهی گذشته در خاورمیانه، به نام زنانی برخوردم که نام و امضاء و دستنوشتهها و مقالاتشان در میان انبوه برگههای آرشیوی موجود بود اما از خودشان اثری نبود و حتی تصویر بعضی
این متن برگرفته از گفتگویی انتشارنیافته بین ایلان پاپه و الیاس خوری است که در ۱۷ فوریهی ۲۰۲۲ انجام گرفته است.
یکی از نشریاتی که نقشی پررنگ در تحکیم روابط ادبی ایران و افغانستان داشت «ارمغان» بود، نشریهای که از سال ۱۲۹۹ توسط «انجمن ادبی ایران» منتشر میشد و تا انقلاب ۱۳۵۷ به کار خود ادامه داد.
دورانِ ما دوران دلهره و تشویش است ــ نوعی اضطرابِ وجودی و فرسودگیِ ذهنی در زندگیِ روزمره به چشم میخورد، نوعی سردرگمیِ بیسابقه که هنوز چندان حاضر به اذعان به آن یا قادر به درکش نیستیم.
«دیشب چه خوابی دیدی پاراجانف؟» حاصل سالها گفتوگوی اینترنتیِ فراز فشارکی، فیلمساز ساکن برلین، با خانوادهاش در ایران است. گفتوگوها از اولین روزهایی که او در سال ۲۰۱۲ برای تحصیل در مدرسهی فیلم و تلویزیون برلین وارد آلمان شد، آغاز میشود و تا ۱۰ سال بعد ادامه مییابد.
خانهی سرسبز و دلگشای هاینریش بل، کنج دنجی است که هم گلشیری، پارسیپور، معروفی، حسینزاده و دیگران را در خود جای داده است هم سولژنیتسین و دورفمن را.
نویسندگان این کتاب با صداقتی تحسینبرانگیز دفتری برابر ما گشودهاند تا با چشمی باز به جهان نگاه کنیم و بر این نکتهی مهم پایداری نشان دهیم که هیچ چیزی مقدس نیست.
نهادِ دین در جامعه به شدت شکننده عمل میکند: از یکسو، توده را گرد هم میآورد و اجتماعی همبسته را بنیان میگذارد و از سویِ دیگر، با هویتسازیِ جمعی میتواند آتش بیارِ معرکهیِ جنگ و خشونت بشود.
جهانیسازی برآیند دانش مدرن و محصول نهاییِ انقلاب صنعتی و دویست سال تکاپوی بشر در مسیر رشد و توسعه است. اما بعضی میتوانند بدبینانه بگویند که این مسیر به خوبی طی نشده است و به سمت آرمانشهر (اتوپیا) هم نیست.
بسیاری پیشبینی کردهاند که حذف تدریجیِ مصرف سوختهای فسیلی به منظور کاهش اثرات تغییرات اقلیمی، اهمیت اقتصادی و استراتژیک خاورمیانه را کاهش خواهد داد. آنچه غیرمنتظره است، سرعت این روند است.
اکنون بیش از هر زمانِ دیگری به سازمان ملل احتیاج داریم اما این بازیگر سیاسی از زمان تأسیساش در سال ۱۹۴۵ هرگز به اندازهی امروز کمتأثیر نبوده است.
سیاستِ تاریخسازی دست در دست شرکتهای بزرگ پیمانکاری و ساختوساز، با مدیریت حاکمان آل سعود، به دنبال جا انداختن روایتِ باب میلِ خود از تاریخ عربستان است و چهره و معماریِ شهرهای مهم کشور را هم بر اساس همین روایت تغییر میدهد.
میگویند هان پس از برنده شدن جایزهی نوبل، به پدر نویسندهاش هان سونگوان گفته که به دلیل جنگ در اوکراین و فلسطین نباید برای او جشن و ضیافت برپا کنند.
سیدحسن تقیزاده در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. پدرش امام جماعت مسجد بازارچهی تبریز از شاگردان شیخ مرتضی انصاری در حوزه نجف بود که آرزو داشت فرزندش را برای به دست آوردن اجتهاد به نجف بفرستد.