دین و فلسفه ــ همکار، همدست یا دشمن؟
محمود صباحی
نهادِ دین در جامعه به شدت شکننده عمل میکند: از یکسو، توده را گرد هم میآورد و اجتماعی همبسته را بنیان میگذارد و از سویِ دیگر، با هویتسازیِ جمعی میتواند آتش بیارِ معرکهیِ جنگ و خشونت بشود.
نهادِ دین در جامعه به شدت شکننده عمل میکند: از یکسو، توده را گرد هم میآورد و اجتماعی همبسته را بنیان میگذارد و از سویِ دیگر، با هویتسازیِ جمعی میتواند آتش بیارِ معرکهیِ جنگ و خشونت بشود.
خداناباوری و خداباوری چارچوبهای رقیبی برای تبیین «کلان»پدیدههایی نظیر هستی، نظم، اخلاق، آزادی و آگاهیاند.
«باید امشب بیایم و با قلبت سخن بگویم.» این نخستین سطر از اولین نامهی عاشقانهی مارتین هایدگر به هانا آرنت است.
سقراط میگفت: زندگیِ نیازموده، ارزشِ زیستن ندارد و آزمودنِ زندگی، جز همان گفتوگویی نیست که آتشِ وجدانِ ما را فروزان نگه میدارد؛ جز همان پرسشی که ما با خود یا با دیگری بهمثابهی خود در میان میگذاریم.
کریم مجتهدی (۱۰ شهریور ۱۳۰۹ ــ ۲۵ دی ۱۴۰۲)، استاد بازنشستهی گروه فلسفهی دانشگاه تهران که مدتی قبل درگذشت، معلم چند نسل از دانشآموختگانِ فلسفه در ایران بود.
اگر قرار بود تنها یک نفر این آرزوی افلاطون را برآورده سازد که «زمامدار باید فیلسوف باشد» او همانا توماش ماساریک، بنیانگذار و نخستین رئیسجمهور چکسلواکی، بود.
مایکل والزر، فیلسوف آمریکایی، در این کتاب تعریفی «اخلاقی»، و نه «سیاسی»، از صفت «لیبرال» ارائه میکند: فردی که فارغ از تعهدات ایدئولوژیکِ خود، روادار، بلندنظر، منصف و عاری از تعصب است و احساس نمیکند که حتماً باید در هر بحثی پیروز شود.
من این مقاله را در محیطی آرام و در زیر نور مطبوعِ خورشید در خانهام در آکسفورد مینویسم. شاید چنین تصور کنم که دنیا نیز همینقدر ساکت و آرام است. اما اگر از منظری اخلاقی بنگریم، تشبیه دنیا به منطقهای جنگی با واقعیت سازگارتر است.