خانههای خشمگین
نثار محمدی
محلهی «منبع آب» (یا کوی منبع آب) در شرق اهواز و در منطقهی هفت شهرداری قرار دارد و یکی از نخستین محلات کارگرنشین و حاشیهنشین این شهر است.
محلهی «منبع آب» (یا کوی منبع آب) در شرق اهواز و در منطقهی هفت شهرداری قرار دارد و یکی از نخستین محلات کارگرنشین و حاشیهنشین این شهر است.
چگونه تحصن چهار دانشجوی سیاهپوست پشت پیشخوان غذاخوری در یک فروشگاه بزرگ در آمریکا به لحظهای تاریخی در مبارزات مدنیِ سیاهان آمریکا تبدیل شد؟
اگر ما صدای محمد مرادی در مبارزه با دیکتاتوری را در دنیا بلند کنیم، دیگر لازم نیست کسی همچون او جانِ شیرین را فدا کند تا فریاد اعتراض ایرانیان به گوش جهانیان برسد. هدف از نگارش این مقاله هم دقیقاً تأکید بر همین نکته است.
این روزها که زنان ایرانی برای دستیابی به حقوق خود، از جمله لغو قانون حجاب اجباری، مبارزه میکنند، در ترکیه گروههای سیاسی رقیب دوباره برای کسب محبوبیت در بین اقشار سنتی، مسئلهی حجاب را مطرح کردهاند.
اعتصاب غذا، خودسوزی و نظایرِ آنها شیوههایی خشونتپرهیزند زیرا کسی که این اقدامات را انجام میدهد به دیگران آسیبِ جسمانی نمیرساند یا آنها را به این کار تهدید نمیکند. آنانی که چنین اقداماتی را انجام میدهند، میخواهند پیام روشنی بفرستند: علتِ درد و رنجِ من را از میان بردار تا بتوانیم حل اختلافِ خود را آغاز کنیم.
او کسی بود که به «مرد انحرافناپذیر» شهرت یافته بود زیرا هرگز از باورهای خود کوتاه نمیآمد؛ مردی که در باورِ خود به اصول محوریِ انقلاب چنان مستحکم بود که نمیتوانست تصور کند انقلاب (و بهتبع آن، خودش) هرگز اشتباه کنند.
در جریان وقایع کشورتان هستم و امیدوارم سرزمینی که به سرزمین معجزهها معروف است، به اعجاز خود ادامه دهد و صدای مردم را به گوش همه برساند. (آریل دورفمن، خطاب به مردم ایران)
ما در ابتدای تاریخ نوع بشر ایستادهایم. بهازای هرکسی که امروز زنده است، ده نفر در گذشته زندگی کرده و درگذشتهاند. اما اگر گونهی انسان بهاندازهی میانگین دیگر گونههای پستاندار باقی بماند، بهازای هر نفری که امروز زندگی میکند، هزار نفر در آینده زندگی خواهند کرد. ما مردمان باستان هستیم. در مقایسه با زندگیِ یک شخص معمولی، بشریت امروز از نوزادی که نخستین گامهای خود را برمیدارد، بزرگتر نیست.
شاید بعد از ایرج پزشکزاد، هادی خرسندی بنامترین طنزنویس ایران در دورهی معاصر باشد. او در دههی ۱۳۴۰ با نوشتن در روزنامهی اطلاعات نامآور شد و پس از انقلاب، هرچند در ایران نبود، شهرت خود را حفظ کرد. در قلم او چیزی هست که مقبولیت عام مییابد.
تووالو مدتهاست که آزمایشگاهی برای بررسیِ تغییرات اقلیمی به شمار میرود ــ اولین کشوری در تاریخ که احتمالاً با افزایش سطح آب دریاها ناپدید میشود و جمعیت ۱۲هزار نفریاش در میان اولین پناهندگان اقلیمی خواهند بود.
شکستن قلم آسان است؛ آنجا که پای زور در میان است موقتاً از اهل قلم کاری ساخته نیست. اما برخلافِ تصورِ آن که میتواند قلم را بشکند، خطرِ قلمِ شکسته بیشتر است تا قلمِ آزاد. قلم شکسته بیشتر حرف میزند، در خفا حرف میزند، و چون آزادتر حرف میزند همهی حرف را میزند.
حرکات اعتراضی یکی از مسیرهای اصلی گذر به دموکراسی بودهاند. در این نوشتار با تکیه بر پژوهش دو سیاستشناس، نَمکیو کیم و اَلکس کروگر، به تشریح چهار شیوهای میپردازیم که از طریق آنها حرکات اعتراضی منجر به گذار به دموکراسی میشوند.
حاکمیت سیاستهایی را پیاده میکند که از کیفیت زندگی و طول عمر مردم میکاهد، اما هرگز مسوولیت وضعیت پیشآمده را نمیپذیرد. نمیتوانیم به اوضاع عمومی، شرایط نابسامان محیط کاری و اضطرابهای روزمره توجه نکنیم و در عوض راجع به ضعف اراده، اشتها، غذا، سیگار، خرید و اعتیاد افراد حرف بزنیم.
ژانر خودیاری ریشههای سیاسی معضلات روانی را نادیده میگیرد، معضلات رایج را عادی و خصوصی میکند و فرد را مسوول آشوبهای «خودساخته» و «بیدلیل» درونیاش میداند. خود فرد باید به داد خودش برسد و حال بد او ربطی به اوضاع سیاسی و اجتماعی ندارد.
چه چیزی باعث شد جوانانی که میتوانستند شاگرد مدرسه، عاشق، همسایه یا کارگر کارخانه باشند، در جامهی اعضای گارد سرخ عاملان اصلی پیشبرد انقلاب فرهنگی چین شوند و مشتاقانه به ستیزی فرقهای روی بیاورند که به قیمت جانشان تمام شود؟
نظریههای غربی کنشگری جوانان را در چهارچوبهایی چون «سیاستِ سبک زندگی» و «سیاست هویتی» بررسی میکنند. اما فعالیت سیاسی جوانان در بسیاری از نقاط جهان بر اساس «نبرد علیه موانع تاریخی» مانند فرهنگهای سیاسی ترسمحور یا قوانین استعماری سرکوبکننده صورت میگیرد؛ پس باید با چهارچوبی متناسب با همین نوع مبارزه مورد تحقیق قرار گیرد.
دستهبندی آدمها مطابق معیارهای علوم زیستی و انسانی چه تاثیری دارند و در عمل چه نقشی در ساختار قدرت و فهم و رابطهی انسانها با یکدیگر بازی میکنند؟ دستهبندیها گاه میتوانند هویتهای جدید و نوعی از زیستن را خلق کنند که تابهحال وجود نداشته.
رنامههای دولت پوتین برای جوانان از نظر ایدئولوژیک بر ملیگرایی و ضدیت با غرب متمرکز است اما جوانانی که در این برنامهها شرکت میکنند به تبلیغات بیاعتنا هستند و بیشتر به دنبال مهارتآموزی و اشتغال میگردند.
جوانان همیشه جلودار تغییرات سیاسی نیستند؛ وقتی هم جلودار هستند لزوماً تغییر سیاسیای که رخ میدهد مطلوب و مناسب نیست. از قضا حکومتهایی که فاقد حمایت دموکراتیک هستند میکوشند فقدان مشروعیت خود را با بسیج نمادین جوانان و ستایش از گفتمان سیاسی جوانی جبران کنند.