در کوشش مداوم ما برای داشتنی زندگیای بهتر، فلسفهی باستان هنوز هم میتواند منبعی ارزشمند و تأثیرگذار باشد. با خواندن و به کار بستن ایدههای فیلسوفان باستان در حقیقت میتوانیم ممارستهای روحانی خود را تداوم ببخشیم و زنده نگاه داریم.
در فاصلهی سالهای ۸۰۰ و ۱۶۰۰ میلادی هیچ متن فلسفی دیگری نمیتوانست از نظر جذابیت با تسلای فلسفه رقابت کند ــ این امر نه تنها دربارهی نخبگان فکری بلکه در مورد مخاطبان عام هم صادق بود.
به مناسبت روز جهانی رادیو (۱۳ فوریه) به بررسی اجمالی نظرات مارشال مکلوهان (۱۹۱۱-۱۹۸۰)، فیلسوف کانادایی، در مورد شکلهای گوناگون رسانه و تأثیر آنها بر انسان پرداختهایم.
فیلسوف فرانسوی نظریهاش را چنین خلاصه کرده است: «هیچگاه ما آزادتر از وقتی نبودهایم که تحت اشغال حکومت آلمان بودیم.» بینش اصلی سارتر این بود که ما زمانی کاملاً به حدود آزادی خود و سرشت حقیقی آن واقف میشویم که از حیث فیزیکی و جسمانی از عمل و فعالیت کردن بازمیمانیم. اگر او برحق باشد، آنگاه این بیماریِ همهگیر فرصتی است برای آنکه بار دیگر دریابیم که منظور از آزاد بودن چیست.
از منظر تاریخی، به نظر میرسد که فلسفه، در مقایسه با علم، به پیشرفتهای زیادی دست نیافته است. اما چنین تصوری واقعاً نگرانکننده نیست. فلسفه آیندهی گستردهای پیش رو دارد. فلسفه حتماً میتواند در آینده، و به یاری علم، برای پرسشهای قدیمی خود پاسخهای تازهای پیدا کند.
شما محق هستید هر عقیدهای که میخواهید داشته باشید. اما عقاید شما، درست مانند عقاید من، میتوانند در معرض انتقاد و وارسی قرار گیرند. «آزادی عقیده» و «حقِ داشتنِ عقیده» به این معنی نیست که دیگران حق ندارند عقیدهی ما را زیر سؤال ببرند و یا آن را نادرست و زیانبار بشمارند.