تاریخ انتشار: 
1397/08/16

اسلام سنتی یا مدرن؟

تنوع اسلام‌ها و نقدی بر نسخه‌های جزم‌گرایانه از اسلام
علی معموری

IslamiCity

آیا نسخه‌های مدرن اسلام نیکوتر و پسندیده‌تر از نسخههای سنتیاند؟ الگوهای مختلف دینداری کداماند و چگونه میتواند نگرشهای مدرن و سنتی به اسلام را داوری کرد؟


طی دهه‌های گذشته که شاهد صعود امواج دین‌گرایی در خاورمیانه بوده‌ایم، سخن از ضرورتِ مدرن ساختن دین اسلام و نقد ساختار سنتی آن بسیار به میان آمده است. اما تصورات یکسانی از مدرن‌سازی بین هواداران این جریان وجود ندارد. هم‌چنان که هواداران اسلامِ مدرن خود نیز گاه به دام جزم‌گرایی افتاده و با دعوت به الغا یا نقد کلی سنت، نسخه‌ای جزم‌گرایانه از اسلام مدرن ارائه می‌دهند.

هواداران تجدد در اسلام خود به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌شوند: دسته‌ای که خواهان نقد اسلام سنتی برای رسیدن به اسلام دوران ظهور هستند و اسلام سنتی را انحرافی تاریخی از اسلام اولیه می‌دانند و از این رو از سر دشمنی با تصوف و فلسفه و دیگر ابعاد اسلام سنتی بر می‌آیند. دسته‌ی دیگر آنانی هستند که اسلام سنتی را ناسازگار با واقعیات دنیای جدید شمرده و خواهان نقد آن و همراه‌ساختن آن با نیازهای دنیای مدرن هستند. هر دو نسخه هم‌نظر اسلام سنتی را مردود شمرده و خواهان جایگزینی آن با نسخه‌ای رو به گذشته یا رو به آینده هستند.

اما آیا واقعاً امکان رهیدن از سنت در همه الگوهای مختلف دینداری وجود دارد؟

 

دین، سنت و هویت

تعریف‌های مختلفی از دین در منابع الهیاتی ادیان وجود دارد که در آن‌ها از نگاهی درون‌دینی به مجموعه معتقدات یا شعایر و قوانین دینی تکیه می‌شود. اما دین از منظر پدیدارشناسی دین‌داری، تعریفی وسیع‌تر از تعاریف درون‌دینی دارد. آن‌چه به عنوان دین در واقعیت خارجی زندگی بشر مشاهده می‌کنیم بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر از صرفاً مجموعه‌ای از باورها و افعال بشری است. دینداری بشر با مجموعه‌ی متنوعی از احساسات و تجربیات روحی و معنوی و اجتماعی بشر تنیده است که ریشه در میراث‌های بشری درازمدت دارند. بر این اساس، متون دینی و نسخه‌های فقهی و کلامی از دین تنها منابع دینداری افراد نیستند، بلکه شیوه‌ی تعامل افراد با امر قدسی و مجموعه‌ی دانش‌ها و معارف بشری در ارتباط با این امر و نیز مجموعه‌ی تجارب روحی و معنوی و اجتماعی افراد در پیرامون این امر قدسی، همگی نقش ایفا کرده و نسخه‌ای منحصر به فرد به دینداری هر فردی می‌بخشند.

برای مثال، تجربه‌ی روحی فرد از مواجهه با امر قدسی به هنگام مرگ مادرش یا احساس حضور خداوند به هنگام خواندن شعر مورد علاقه‌اش یا شنیدن موسیقی و دعای مورد علاقه‌اش و یا احساس پایبندی اخلاقی در رفتارهای اجتماعی‌اش به دلایلی فراتر از صرفاً مراعات انضباط اجتماعی، این‌ها همگی از منابع دینداری فرد به شمار آمده و رنگ و بوی ویژه‌ای به دینداری او می‌دهند. از این رو، حافظ و سعدی و مولوی در الگوی دینداری فرد ایرانی نقش بسیاری دارند؛ همان‌طور که این نقش را حلاج و ابن فارض و عبدالقادر گیلانی در ذهنیت و فضای روحی عرب‌های سنی مسلمان در عراق و سوریه و مصر ایفا می‌کنند و به همین ترتیب، شاه ولی‌الله دهلوی و معین‌الدین چشتی در بین مسلمانان هند از نقشی مشابه برخوردارند.

بر این اساس، دینداری در هویت فردی و اجتماعی افرادِ یک جامعه‌ی دینی عمیقاً رخنه کرده، الگوهای مختلف و متنوعی از آن را بروز می‌دهد. به این ترتیب ادعای وجود یک نسخه‌ی اصیل از اسلام در برابر نسخه‌های غیر اصیل درست به نظر نمی‌رسد؛ چرا که هر نسخه‌ای به نوبه‌ی خود ترکیب مختلفی از منابع دینداری در خود دارد که الزاماً برآمده از متون اساسی و بنیانگذار آن دین نیستند. به طور مثال، بنیادگرایان سلفی سنی که به بازگشت به اسلام دوره‌ی محمد و یارانش فرا می‌خوانند، جهان‌بینی فلسفی خود را از اندیشمندان متأخری چون ابن تیمیه و ابن قیم می‌گیرند که به نوبه‌ی خود متأثر از شرایط معرفتی دوره‌های متأخر از دوره‌ی ظهور اسلام بوده‌اند. به همین ترتیب، آیت‌الله خمینی که به بازگشت به اسلام ناب فرا می‌خواند خود نسخه‌ی دینداری‌اش متأثر از عرفان ابن عربی و فلسفه‌ی صدرایی است که هر یک به نوبه‌ی خود الگوهایی متأخر از دینداری اسلامی در مقایسه با دوران ظهور اسلام ارائه کرده‌اند.

آرزوی برخی روشنفکران مسلمان معاصر مانند نومعتزلیان در مصر و شمال آفریقا آن است که به نسخه‌ی عقلگرای معتزلی اسلام بازگردند و آن را از نو احیا کنند.

بنابراین، فراخواندن به هر نسخه‌ای از اسلام به معنای نادیده گرفتن وجود نسخه‌های دیگر آن نیست. در واقع، افراد و جوامع بشری در قالب رفتار و سلوک دیندارانه‌ی خود به طور مستمر در ایجاد الگوهای متنوعی از دینداری نقش ایفا می‌کنند. این الگوها در نهایت خواسته یا ناخواسته عناصر متنوعی از سنت را درون خود دارند. هیچ نسخه‌ای از اسلام بدون اتکا به بخش وسیعی از سنت قابل تحقق نیست. چون دینداری اساساً پدیده‌ای مرتبط با حافظه‌ی جمعی و تاریخی بشر و هویت تراکمی آن در طول تاریخ است.

 

عناصر و متغیرهای سازنده‌ی الگوهای مختلف دینداری

هر نسخه‌ای از دینداری به نوبه‌ی خود از ترکیب مجموعه‌ی متنوعی از شاخصه‌ها تشکیل شده است. شناسایی و دسته‌بندی این شاخصه‌ها برای فهم الگوهای مختلف دینداری و مقایسه‌ی آن‌ها با یکدیگر و نیز نقد آن‌ها ضروری است. امکان بر شمردن همه‌ی این شاخصه‌ها به جهت ذات پویای دینداری که به طور مستمر در تعامل با ابعاد دیگر زندگی بشری است، ناممکن است. اما مهم‌ترین آن‌ها را در نگاهی کلی می‌توان به شکل زیر فهرست کرد.

1- عقل‌گرا در برابر نقل‌گرا: عقل و نقل هر دو از منابع دینداری هستند و نمی‌توان نسخه‌ای از دینداری را یافت که دست کم در مقام فهم متون دینی از عقل استفاده نکند. اما طیفی از متدینان صرفاً به تلاش عقلانی در حد ابزاریِ آن بسنده کرده و برای عقل بشری صلاحیت فهم دینی مستقل قائل نیستند. در این سیاق بحث بر سر تقدم عقل بر نقل یا نقل بر عقل، مطرح می‌شود که نزاع بر سر آن بحث جنجال‌برانگیز کهنی بین متکلمان مسلمان است. گروهی از معتزلیان در برابر اشعریان به تقدم عقل بر نقل باور داشتند. این امر به این معنا است که اگر عقل به طور قطعی به نیکو بودن امری از منظر دیندارانه برسد اما دلیلی نقلی علیه آن وجود داشته باشد در این صورت سخن عقل اولویت دارد. برخی فیلسوفان مسلمان چون ابن رشد به طور شدیدتری به چنین عقیده‌ای گراییده‌اند. وی در کتاب فصل المقال فیما بین الحکمة والشریعة من الاتصال به صراحت هر گونه نظر دینی مبتنی بر نقل را در صورت معارضت با عقل باطل یا لازم‌ التأویل می‌شمرد. شاخصه‌ی عقل‌گرایی هر چند در بین نسخه‌های مدرن اسلام بیشتر به چشم می‌خورد اما نمونه‌های بارز و مهمی از آن در نسخه‌هایی از اسلام سنتی نیز دیده می‌شود که اتفاقاً از منابع الهام نسخه‌های مدرن بوده است. در واقع آرزوی برخی روشنفکران مسلمان معاصر مانند نومعتزلیان در مصر و شمال آفریقا آن است که به نسخه‌ی عقلگرای معتزلی اسلام بازگردند و آن را از نو احیا کنند.

2- حداقلی در برابر حداکثری: الگوهای مختلف اسلام از حیث دامنه‌ی فراگیری احکام اسلامی یکسان نیستند. برخی از آن‌ها اسلام را شامل همه‌ی ساحت‌های زندگی می‌دانند و برخی آن را محدود به حوزه‌ی مشخصی مثل امور اخروی یا صرفاً عبادات می‌دانند. این موضوع نیز در هر دو طیف اسلام‌های سنتی و مدرن گونه‌ها و بروزهای مختلفی دارد. اسلام‌های سنتی بر خلاف تصور رایج غالباً نسخه‌های حداقلی از دین ارائه می‌دهند. تقسیم دانش‌ها به علوم دینی و علوم مادی (علم الادیان و علم الابدان) یا حوزه‌ی مربوط به عبادات و حوزه‌ی مربوط به معاملات و امثال آن سابقه‌ی درازی در اندیشه‌های سنتی اسلامی دارد و فقیهان در گذشته به ندرت ادعای پاسخگویی به مشکلات بشر در همه‌ی جوانب آن داشته، بلکه به حوزه و حریم تخصص خود در کنار تخصص‌های دیگر توجه داشتند. در واقع ایده‌ی توانایی اسلام در پاسخگویی به همه‌ی مشکلات بشر بیشتر در دوره‌ی مدرن و در تأثیر از ایدئولوژی‌های توتالیتر که نگاهی شمول‌گرا و سلطه‌گر به حوزه‌ی امور بشری دارند پدید آمده است. اسلام‌گرایان مدرن به تقلید از کمونیست‌ها و فاشیست‌ها در صدد ارائه الگویی از اسلام برآمدند که پاسخگوی نیازهای انسان مدرن در همه ساحتهای زندگی‌اش باشد. در چنین فضایی بود که جریان اخوان المسلمین با هدف نوآوری در اسلام شعار «الاسلام هو الحل» (اسلام همان حل همه‌ی مشکلات بشر است) را سر دادند. محمدباقر صدر نیز در تأثیر از همین جریان با هدف ارائه‌ی نسخه‌ای مدرن از اسلام که نظام بانکداری و بیمه و نظام سیاسی و قانون اساسی و همه مظاهر تمدن نوین بشری را در خود دارد ایده‌ی «ما من واقعة الا و لها حکم شرعی» (هیچ رخدادی در دنیا نیست که حکمی شرعی نداشته باشد) را مطرح کرد و به تألیف کتاب‌های مختلف در این باره با عناوینی چون الاسلام یقود الحیاة (اسلام راهبر زندگی است) پرداخت. آیت‌الله خمینی نیز که اسلام سنتی حوزه‌ها را اسلام متحجر و کهنه و عقب‌مانده و گاه آمریکایی و غیره می‌خواند، آرزومند تجدید دین اسلام به شکلی که پاسخگوی همه‌ی خواسته‌های بشر جدید باشد بود.

3- انسان‌گرا در برابر سلطه‌گرا: برخی نسخه‌های اسلام همچون انواع مختلفی از تصوف گرایش‌های انسان‌گرایانه دارند و مفاهیم رحمت، محبت، و خیرخواهی بر نگاه‌ دینی کلی آن‌ها حاکم است. در مقابل، برخی نسخه‌های دیگر مانند اسلام‌های سیاسی که غالباً پدیده‌هایی مدرن هستند نگرش‌های سلطه‌گرایانه داشته و مفاهیم ولایت، قدرت، و حاکمیت بر نگاه‌ دینی کلی آن‌ها حاکم است. از این روی، تصادفی نیست که اسلام سیاسی انقلابی عنوان «ولایت فقیه» را برای تعریف دکترین کلی خود بر می‌گزیند.

نسخه‌های مدرن اسلام الزاماً نیکوتر و پسندیده‌تر از اسلام‌های سنتی نیستند.

4- معنوی‌گرا در برابر ظاهرگرا: برخی نسخه‌های اسلام به گرایش‌های معنوی در سبک دینداری توجه بیشتر نشان داده و آن‌ها را اولویت خود قرار می‌دهند؛ در حالی که برخی نسخه‌های دیگر به رفتار ظاهری در دینداری توجه بیشتر نشان می‌دهند. در نگاهی کلی، نگرش‌های فقهی ظاهرگرا هستند و نگرش‌های عرفانی معنوی‌گرا هستند.

5- فردگرا در برابر جمع‌گرا: برخی نسخه‌های اسلام مانند غالب گرایش‌های تصوف رویکردی فردگرا دارند و دینداری را در رابطه‌ی فرد با خدایش می‌بینند. نظام فقه سنتی در بین شیعیان نیز غالباً رویکردی فردگرا دارد. چرا که بخش‌های اجتماعی و سیاسی فقه مانند اجرای مجازات‌های دینی و اقامه‌ی حدود و غیره منوط به وجود امام زمان بوده و عملاً در وقت کنونی تعطیل هستند. در نتیجه، احکام فقهی صرفاً شامل مجموعه‌ای از رفتارها از نوع روابط فردی با خداوند مثل عبادات می‌شوند. از این رو، هوادارانِ اسلام سیاسیِ مدرن همواره یکی از نیش‌های نقد خود به اسلام سنتی را در همین بخش وارد می‌کردند و مشوق تبدیل فقه از نظام فردگرا به نظام جامعه‌گرا بودند به نوعی که ناظر به حکومت و سیاست باشد. در چنین فضایی، مفاهیمی چون فقه حکومتی و فقه پویا و غیره مطرح شدند.

به همین ترتیب، شاخصه‌های متعدد دیگری را می‌توان شناسایی و به فهرست بالا افزود.

 

آیا اسلام مدرن ضرورتاً نسخه‌ای پسندیده است؟

پس از بررسی شاخصه‌های پیش‌گفته به این نتیجه می‌رسیم که نسخه‌های مدرن اسلام الزاماً نیکوتر و پسندیده‌تر از اسلام‌های سنتی نیستند. در واقع سنتی و مدرن بودن دین معیار دقیقی برای پسندیده بودن نسخه‌ای از دین نیست؛ بلکه معیارهای پیش‌گفته نشان‌دهنده‌ی رویکردهای هر یک از نسخه‌های اسلام هستند. برای مثال، سید حسین نصر داعیه‌دار اسلام سنتی بوده و خواهان بازگشت به سنت برای رهیدن از خشونت اسلام‌های بنیادگرا است. نمونه‌ی اسلام وی بر سنت عمیق تاریخیِ تصوف و عرفان اسلامی تکیه زده و شاخصه‌های عقل‌گرایانه، انسان‌گرایانه، معنوی‌گرایانه، حداقلی و فردگرا دارد. نمونه‌ی دیگر، تشیعِ سنتیِ حوزه‌ی نجف به رهبری آیت‌الله سیستانی است که هوادار جدایی دین از سیاست و تشکیل حکومت‌های غیر دینی است. این نمونه دارای شاخصه‌های اسلام حداقلی، انسان‌گرا، و فردگرا است ولی در نزاعِ عقل و نقل راهی میانه در پیش گرفته و گاهی جنبه‌ی عقل‌گرایی بر آن غالب می‌آید و گاه جنبه‌ی نقل‌گرایی.

در نقطه‌ی مقابل، اسلام سیاسی شیعی در نسخه‌ی مارکسیست‌های مسلمان و یا حتی نسخه‌ی ولایت فقیه رویکردهای مدرن‌سازی دین دارند و در عین حال گرایش جمع‌گرا، سلطه‌گر، ظاهرگرا و حداکثری هستند.

نسخه‌های عقل‌گرا، فردگرا، انسان‌گرا، معنوی‌گرا و حداقلی در بین جریان‌های مدرن نیز یافت می‌شود اما غالباً در حد گرایش‌های فردی مانده و هنوز به شکل جریان رسمیِ شناخته‌شده‌ای در نیامده‌اند. نگرش‌های عبدالکریم سروش در ایران و محمود محمد طه در سودان نمونه‌هایی از این نسخه‌ها هستند.

سخن آخر آن که در داوری نسخه‌های مختلف دینداری بیش از توجه به نگرش‌های مدرن یا سنتی باید به شاخصه‌ها و عناوین جزیی‌تر و مشخص‌تری توجه نشان داد و بر مبنای آن به ارزیابی نقش مثبت یا منفی هر یک در بالندگی اخلاقی و معنوی جامعه پرداخت.