«ملتِ تکفرزند»: همدستیِ مردان وحکومت در سرکوب زنان
IMDB
سیاستهای جمعیتی چین در چند دههی اخیر محل بحث و درگیریهای بسیاری بوده است. مستند «ملت تکفرزند» به کارگردانی نانفو وانگ و جیانلینگ ژانگ، برندهی جایزهی بزرگ هیئت داوران آمریکا در بخش مستند سال ۲۰۱۹ جشنوارهی ساندنس، به سیاست کنترل جمعیت و پیامدهای اجرایی آن در چین میپردازد.
تیتراژ فیلم روایتی خلاصه از داستان آن است. جنینی غوطهور در رحم در خلال نمایش رژهی سربازان و تانکها. امنیتی که بعد از ترک رحم و پا گذاشتن به دنیا دیگر وجود نخواهد داشت و نوزاد جزئی از زنجیرهی این جنگ خواهد شد. جنگ یک سیستم علیه حق انتخابِ داشتنِ چند فرزند.
در سال ۱۹۴۹ و پس از پیروزی انقلاب چین و به قدرت رسیدنِ مائو، این کشور با جمعیتی بالغ بر نیم میلیارد نفر، پرجمعیتترین کشور دنیا بود. پس از سالها جنگ، بیماری و ناآرامی، در سایهی سیاستهای تشویقی فرزندآوری، جمعیت کشور رو به افزایش گذاشت. نخست این افزایش به سبب نیاز به نیروی کار و بهبود وضعیت اقتصادی مورد استقبال قرار گرفت. در همین راستا دولت ورود داروهای جلوگیری از بارداری را ممنوع اعلام کرد. اما در اواسط دههی ۵۰ میلادی به دلیل پیشی گرفتن رشد جمعیت بر عرضهی مواد غذایی این سیاست تغییر یافت. پس از دورهی سیل و خشکسالی و به دنبال آن قحطی در فاصلهی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ که موجب مرگ دهها میلیون چینی شد، دولت با ورود داروهای ضدبارداری، تهیه و تدوین سیاستهای کنترل جمعیت و قانونی کردن سقط جنین اقدام به تغییر این سیاست کرد.
علیرغم این اقدامات در دههی هفتاد، جمعیت چین از مرز ۸۰۰ میلیون نفر گذشت. مردم دیگر گرسنه نبودند اما کمبود کالاهای مصرفی شدید بود. کمپین دولت با شعار «دیر، طولانی و کم» با سه هدف اصلی ازدواج دیرهنگام، فرزندان کمتر و وقفهی طولانیتر بین فرزندان شروع به کار کرد. در سال ۱۹۷۹ و در دوران پس از مرگ مائو و ریاست جمهوری دنگ شیائوپنگ سیاست کنترل جمعیت از اختیاری به اجباری تبدیل و قانون «تکفرزندی» تصویب شد. هرخانوادهی چینی فقط اجازهی داشتن یک فرزند را داشت و بر اساس سیاست «تکفرزندی» زوجها پیش از بارداری باید مجوز فرزندآوری را از مقامات اخذ میکردند.
مستند «ملت تکفرزند» با داستان زندگی شخصی کارگردان، نانفو وانگ، شروع میشود. تولد فرزند نانفو در آمریکا تلنگری برای به یاد آوردن خاطرات گذشتهاش شده و از آنرو همراه نوزادش به شهر زادگاهش در چین بازمیگردد.
نانفو فرزند نخست یک خانوادهی چینی در سال ۱۹۸۵ و در اوج دوران سیاست تکفرزندی به دنیا آمده است. نامش پیش از به دنیا آمدنش انتخاب شده بود. نامی مردانه، ترکیبی از مرد و ستون. والدینش امیدوار بودند فرزندشان پسر باشد. اما به هر روی بعد از تولد و بهرغم دختر بودن همچنان اسیر سرنوشت محتوم این نام میماند. خانوادهاش میخواستند که مثل مردان قوی و ستون خانواده باشد. نانفو به یاد میآورد که هر سال از سوی حکومت به تمام خانوادهها پلاکی داده میشد که به سر در خانهها میآویختند. هر پلاک شامل چندین ستاره بود که میزان تعهد هر خانواده را به ارزشهای حزب نشان میداد، اما بر پلاک خانوادهی کوچک نانفو هرگز ستارهی «ارزشمند» خانوادهی تکفرزند کوبیده نمیشد. خانوادهی او از ارزشهای اساسی حزب تخطی کرده بودند. نانفو برادر کوچکتری داشت که همواره از وجودش شرمنده بود. چنانکه خودش میگوید: «انگار خانوادهی ما کار اشتباهی انجام داده بود.»
خالی شدن هویت نانفو از جنسیتش به همراه احساس گناهِ مفید نبودن برای کشور، فقط از اسم و پلاکِ سردر خانه نمیآمد. حکومت در تمام این سالها به خوبی از ابزار پروپاگاندا برای جهتدهی به افکار عمومی استفاده کرده بود. از دیوارنوشتها تا تقویمهای دیواری، جعبههای غذا و حتی قوطی کبریت حکومت تصویر خانوادهای تکفرزند را ترسیم کرده بود. در کنار اینها تئاتر، اپرا، برنامههای تلویزیونی، اشعار و کتابهای کودکان نیز همگی با مضمون تقدیس خانوادهی تکفرزند بودند. در تبلیغی دهشتناک کودک خردسالی در قالب شعر به خانوادهها هشدار میدهد که در صورت عدم اجرای این سیاست چه عواقب سختی در انتظارشان است. این هشدار که به کرات به شکل شعار بر روی دیوارها هم نوشته شده بود همچون شمشیر داموکلس موجودیت هر خانوادهی چینی را نشانه گرفته بود.
به همراه آنانی که از سقط جنین اجباری فرزند دوم امتناع میکنند، شش خانوادهی دیگر نیز مجازات خواهد شد.
در این فیلم، نانفو داستان را با روایت مشاهدات شخصیِ خانواده و اهالی روستا از آن سالها شروع میکند. مادرش میگوید اگر کسی در برابر این قانون مقاومت میکرد سقف خانهاش را خراب میکردند. افسر حزب میگوید که چارهای نداشته و دستور بوده. از سختی تغییر دادن چیزی میگوید که جامعهی سنتی چین تا بن استخوان به آن باور داشت. اگر سیاست حزب بر داشتن یک فرزند است آن فرزند باید پسر باشد. قابلهی محلی میگوید «افسران حکومتی زنان ربوده شده را مثل خوک، دستوپا بسته برای عقیمسازی پیش ما میآوردند.» قابله همچنین از اجبار به عقیمسازیِ بیش از ۵۰ هزار سقط جنین اجباری در سالهای فعالیت رسمیاش برای حزب میگوید. قابلهی دیگری که بیشترین رکورد دریافت جایزه را در مراسم سالانهی گرامیداشتِ اجرای سیاست تکفرزندی دارد میگوید: «اگر به عقب برگردم دوباره انجامش میدهم. برنامه کاملاً صحیح بود، رهبران صحیح پیشبینی کرده بودند.» در روند داستان البته با کسانی آشنا میشویم که با رهبران و این سیاست موافق نبودند. وانگ نقاشیست که بر تک تک ۳۶۶ صفحهی کتابِ «افکار مائو» تصویری جنینهایی را کشیده است تا نشاندهندهی روزمره بودن این اتفاق باشد. این تصاویر صدای جنینهای مردهاند. جنینهایی که اغلب در ماه هشتم یا نهم بارداری به زور از شکم مادرشان بیرون کشیده شده و در کیسههای پلاستیکی با لوگوی ضایعات پزشکی در میان تودههای زباله و فضولات خانگی یا در زیر پلها و مکانهای دورافتاده رها شدهاند.
دنیایی که این فیلم در دوران اجرای این سیاست به تصویر میکشد تیره، درنده و مخوف است. ارعاب و تهدیدان شهروندان، عقیم کردن زنان برخلاف میل درونی، سقطجنینهای اجباری، جدا کردن مادران از نوزادان، رها کردن جنینها در زبالهها و فروختن نوزادان و بیش از آن کنترل زندگی شهروندان تا پس پشت دیوارهای خانههایشان به بهانهی اجرای این سیاست و پیرویِ کورکورانهی اغلب شهروندان از این قانون خلاصهایست از زندگی ملت چین در سالهای اجرای این سیاست.
حرف اصلی این مستند اما بیش از هرچیزی دربارهی سرکوب است، سرکوب زنان توسط مردان و در همدستی با حکومت و کنترل بدن و ذهن زنان. در حکومت سوسیالیستی چین انسان خوب انسانیست که به سیاستها و ارزشهای حزب وفادار است. و همه باید در جهت منافع حزب تلاش کنند. چنانکه در اجرای طرح تکفرزندی هم حکومت به خوبی با استفاده از الگوهای سنتی جامعه و در همدستی با مردان کارزاری به راه میاندازد که در هر خانواده در نهایت فقط فرزندان پسر امکان بقا و دوام را داشته باشد. کودکان دختر از پیش محکوم به مرگاند. آنان را پس از به دنیا آمدن در بازار و فضاهای سرباز رها میکردند و اگر افرادِ زنجیرهی قاچاق سیستماتیکِ کودکان آنها را نمییافتند محکوم به مرگ بودند. این گروههای قاچاق پس از یافتن کودکان آنها را به یتیمخانهها تحویل میدادند، مدیران این یتیمخانهها نیز با همدستی پلیس و جعل مدارک، بهازای مبلغی هنگفت این کودکان را برای سرپرستی به خارج از کشور میفرستادند. شبکهای متشکل از پزشکان، قابلهها، قاچاقچیان نوزاد و پلیس که در همدستی و سکوت نهادهای نظارتی بالاتر مشغول درآمدزایی از سیاست تکفرزندی بودند.
این فیلم در عین حال نشان میدهد که سیاست های کلانی همچون سیاستهای جمعیتی بدون ابزارهای تبلیغاتی برای اقناع بخشهایی از مردم ممکن نیست. مثلاً مادر نانفو در جایی از فیلم اشاره میکند «اگر این سیاست اجرا نمیشد مردم از فرط گرسنگی به آدمخواری رو میآوردند.»
حزب کمونیست چین در روز اعلام اختتام سیاست تکفرزندی اعلام کرد: «سیاست تکفرزندی کشور را قدرتمندتر، مردم را موفقتر و دنیا را به جای بهتری تبدیل کرده است.» اما در برخلاف این ادعا، آمار نشان دهندهی چیزی دیگریست.
در سال ۲۰۱۶ دولت سیاست تکفرزندی را لغو کرده و طی قانونی جدید هر خانواده اجازهی داشتن دو فرزند را دارد. بنا به ادعای دولت چین در طول اجرای این سیاست نرخ باروری به میزان قابل توجهی کاهش داشته و از تولد ۴۰۰ میلیون کودک جلوگیری شده است. اما حالا، پس از گذشت چندین دهه از سیاست تکفرزندی، تنها ۱۲ درصد از خانوادهها درخواست مجوز برای داشتن فرزند دوم را دادهاند. اغلب خانوادهها به دلیل فشار اقتصادی و اجتماعی ترجیح میدهند بدون فرزند یا تکفرزند باشند و این دولت چین را با مشکلات جدیدی رودررو کرده است. از جمله سالخوردگیِ جمعیت کشور و کاهش نیروی کار. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ یکچهارم جمعیت چین متشکل از افراد بالای ۶۵ سال خواهد بود و این کشور بخش قابل توجهی از نیروی کار خود را از دست خواهد داد.
از دیگر مضرات سیاست تکفرزندی میتوان به عدم توازن جنسیتی اشاره کرد. چین به دلیل ترجیح خانوادهها به داشتن فرزند پسر، بالاترین میزان عدم توازن جنسیتی در دنیا را دارد. به ازای هر ۱۰۰ متولد دختر، تولد ۱۱۷.۶ فرزند پسر ثبت شده است. در سال ۲۰۱۶ جمعیت مردان نزدیک به ۳۴ میلیون نفر بیشتر از زنان بود و این رقم همچنان رو به افزایش است.
فیلم «ملت تکفرزند» میکوشد صدای کودکان و زنان آن دوران باشد. سازندگان این مستند تلاش میکنند تا خاطرات آن دوره را ثبت کنند چرا که در غیر اینصورت تنها چیزی که باقی میماند تبلیغات حکومتی خواهد بود. از دیگر سو بر آن است تا هشداری باشد برای سیاستمدارانی که در پی اجرای طرحی مشابه برای مردمان کشورشان هستند.