ماجرای دریفوس و رسوایی پولانسکی
بریژیت استورا
اگر به مبارزات فمینیستی اعتقاد داریم، نمیتوانیم به یهودیستیزی بیاعتنا باشیم. اما آیا محکوم کردن یهودیستیزی میتواند بهانهای برای توجیه خشونت علیه زنان باشد؟
اگر به مبارزات فمینیستی اعتقاد داریم، نمیتوانیم به یهودیستیزی بیاعتنا باشیم. اما آیا محکوم کردن یهودیستیزی میتواند بهانهای برای توجیه خشونت علیه زنان باشد؟
اِسوِتلا سوتسورکووا، که پنج سال قبل با فیلم نخست خود، «عطش»، منتقدان را به ظهور فیلمساز نوآور دیگری در سینمای بلغارستان امیدوار کرده بود، در اثر جدید خود، «خواهر»، نقش ویرانگر دروغ در روابط انسانی را با مهارت به تصویر میکشد. این فیلم، که در جشنوارههای معتبری نظیر سن سباستین و ورشو جوایزی را به دست آورده، نشان میدهد که چگونه دروغهای دختر نوجوانی زندگی خواهر بزرگترش را نابود میکند.
«ما سهم بیشتری میخواهیم.» این تک جملهی ساده و کلیدیای بود که الکساندرا برادسکی و ریچل کودر نِیلباف را ترغیب کرد تا پروژهی «آرمانشهر فمینیستی» را شروع کنند. پروژهای که حاصل آن کتابی شد از کارهای ۵۷ فمینیست و فعال برابریخواه که در قالب مقاله، داستان، شعر، گفتگو، طراحی و نقاشی جهان خیالی و آرمانی خود را تصویر و تخیل کردند.
من فکر میکنم که همهی ما خوانندگان بهتری خواهیم شد اگر این را بفهمیم: آن کسی که در زمان سفر میکند نویسنده نیست، خواننده است. به سراغ یک رمان قدیمی که میرویم، کاری که میکنیم این نیست که رماننویس را به دنیای خودمان بیاوریم و مشخص کنیم که آن نویسنده آنقدر روشناندیش بوده که به اینجا تعلق داشته باشد یا نه؛ این ما هستیم که به دنیای او سفر میکنیم و سرگرم سیاحت آن دنیا میشویم.
سیاستهای جمعیتی چین در چند دههی اخیر محل بحث و درگیریهای بسیاری بوده است. مستند «ملت تکفرزند» به کارگردانی نانفو وانگ و جیانلینگ ژانگ، برندهی جایزهی بزرگ هیئت داوران آمریکا در بخش مستند سال ۲۰۱۹ جشنوارهی ساندنس، به سیاست کنترل جمعیت و پیامدهای اجرایی آن در چین میپردازد.
نیچه دهان حقیقت را میبندد و آنچه میگوید ترفندِ بستن دهان حقیقت است، و الا کجا بهتر از صفحهی کاغذ برای صدای حقیقت شدن. درست در همانجا که حقیقت میتواند به بانگ بلند سخن بگوید میشود او را خفه کرد. مگر امروزه رادیو و تلویزیونها و روزنامهها بهترین جا برای خفه کردن صدای حقیقت نیست!
حملهی لفظی به حقوق زنان و اقلیتهای جنسی بخش انفکاکناپذیری از خیزش ملیگرایی و اقتدارگرایی پوپولیستی است. سانسور حکومتی و کنترل هنر و ادبیات مؤلفههای جداییناپذیر نفرت و تبعیض علیه اقلیتهای جنسی، مهاجران و روشنفکران هستند.
این که ما میتوانیم و باید «مستقل» بیندیشیم، آرمانی منطقی است؛ این را نباید با این توهم غیرمنطقی خلط کرد که میتوانیم کاملاً «مستقل» بیندیشیم. محیط ما چنان تأثیر ژرفی بر تفکرمان دارد که اغلب از آن غافلایم. وقتی میشنویم که بزرگانی مثل کانت و هیوم هم فرزند زمان خود بودند، میفهمیم که حتی بزرگترین ذهنها نیز میتوانند از اشتباهات و شرارتهای زمانشان غافل باشند.