تب‌های اولیه

«طاعون» بدون آلبر کامو

فرناز سیفی

ادبیات در سراسر تاریخ‌ خود و در هر جغرافیا، آثار ارزنده و دردناکی دارد از نویسندگان و شاعران و تاریخ‌نگارانی که وحشت طاعون و بیماری‌های فراگیر را زیسته‌اند، با دو چشم خود شاهد بوده‌اند، عزیزی را از دست داده‌اند و درست مثل امروز ما در چهاردیواری خود محبوس شده‌اند.

نقش فرم در آفرینش ادبی شاهرخ مسکوب

سرور کسمایی

شاهرخ مسکوب خود را جستارنویس می‌دانست. این عنوانی بود که برای معرفی خود به‌ کار می‌برد. جستار‌نویس و نه نویسنده به‌ شکل عام. یعنی نام خود را به یک فرم ویژهی ادبی پیوند می‌داد و تنها آن را در کار خود برجسته می‌کرد. جستارهای درخشانی چون «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار»، «سوگ سیاوش»، «در کوی دوست» و «ارمغان مور» که این آخری پس از درگذشتش منتشر شد.

سرگذشت زبان فارسی در صد سالِ پسین

داریوش آشوری

سرگذشتِ زبانِ فارسی کارِ پژوهشی ارزشمندی ست و کتابی ست سودمند برای کسانی، همچون من، که در باره‌ی سرگذشتِ این زبان در قلمروِ تاریخیِ پهناورِ آن کنجکاو اند، به‌ویژه در دو کشورِ دیگر که زبانِ فارسی در آن‌ها رسمیتِ دولتی دارد، یعنی افغانستان و تاجیکستان.

داستان‌نویسی یا دروغ‌پردازی

اِمار مایر

ما گزافه‌گویی می‌کنیم، دروغ می‌گوییم، مزخرف می‌گوییم، شوخی و مزاح می‌کنیم، رمان می‌نویسیم، استعاره به کار می‌بریم و کنایه و طنز. در تمام این موارد روشن است که ما واقعاً حقیقت را بر مبنای بهترین شواهد موجود، آن‌گونه که می‌دانیم، بیان نمی‌کنیم. اما تفاوت‌های زیادی میان این پدیده‌ها وجود دارد.

محمود درویش: شبح پیامبر-روشنفکر عرب

زینا حلبی

محمود درویش، مانند پیامبران، میان سه زمان: گذشته‌ی تراژیکِ «نکبت» فلسطینی، حالِ اشغال و تبعید، و آینده‌ای با امید به رهایی قرار دارد. زینت حلبی با قرار دادن او در چارچوب دوران روشنگری عرب و جهان پس-از-بهارِ عربی، رهایی فلسطین را به عنوان راهی برای رستگاری کل بشریت ارائه می‌دهد.

قریحه‌ی شاعرانه‌ی حیات‌بخش وارلام شالاموف

بوریس درالیوک

وارلام شالاموف در یکی از کوتاه‌ترین قطعات گردآوری‌شده در «کلیات دنیای تبهکاران» می‌نویسد: «مسیر محشری در تایگا داشتم. این کوره‌راه را خودم در تابستانی که سرگرم جمع‌آوری هیزم برای زمستان بودم، ساختم.» داستان کوتاه دو صفحه‌ای «مسیر» بی‌تردید آرام‌ترین و تغزلی‌ترین نوشته در این کتاب حجیم و وزین است. سبک تغزلی و آرام مسیر شالاموف، گوشه‌ی دنج او در توندرا، ثمره‌ی دو عامل است: طبیعت و انزوا.

در ستایش و گذر از زبان مادری

رضا فرخ‌فال

در سخن گفتن از زبان مادری ما نه از یک زبان مادری که از زبان‌های مادری است که سخن می‌گوییم. در تعریف خود این زبان می‌توان گفت که زبان مادری زبانی است در «زبان». به سخن دیگر، زبان مادری زبانِ زبان است. این معنا را بیشتر بشکافیم …

سانتاگ در سارایوو

بنجامین موزر

سوزان درباره‌ی دیدار اول‌اش از سارایوو گفته بود: «اگر تا قبل از این نیامده بودم به خاطر این نبود که می‌ترسیدم، به خاطر این نبود که علاقه‌مند نبودم. نیامده بودم چون نمی‌دانستم فایده‌ی این کار چیست.» اما سارایوو را که ترک کرد، دیگر نتوانست این شهر را از ذهن‌اش بیرون کند.