دموکراتها و جمهوریخواهان از چشمانداز رقابت طولانیمدت با چین بهیکسان استقبال کردهاند و آن را چالشی میدانند که در اثر مواجهه با آن، بهترین قابلیتهای ایالات متحده بروز خواهد کرد. سالهاست که واشنگتن چین را تنها رقیب مهم نظامی ایالات متحده معرفی کرده است و آن را تهدیدی میداند که میتواند ارادهی ملی را به حرکت آورد و دموکراسیِ بیمار آمریکایی را درمان کند.
گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی کوشید تا کشورش را مدرن کند و اصلاحاتی در آن انجام دهد، امری که باعث فروپاشی شوروی و تغییری عظیم در جهان شد. اما در نهایت او نیز هرگز نتوانست کشورش را چیزی جز یک امپراتوری تصور کند.
ادبیات نیز از حملهی روسیه به اکراین در امان نمانده است. اکنون زبان پوشکین و تولستوی به زبان جنایتکاران جنگی مبدل شده است. اما آیا این به آن معنا است که باید فرهنگ و ادبیات روسیه را مقصر قلمداد کرد و آن را کاملا کنار گذاشت؟
پیش از آنکه تانکهای پوتین به اوکراین سرازیر شوند این باور به طور جدی وجود داشت که جهانِ امروز ما در مقایسه با اکثر اعصار پیشین صلحآمیزتر شده است و همین باور بسیاری از اندیشمندان پیشرو را بر آن داشت تا نظریههایی را در شرح و توضیح این وضعیتِ مسرتبخش ارائه کنند. در ادامه اندیشهی سه متفکر بزرگ در باب صلح را مرور میکنیم.
آثار کافکا، سوغاتیِ داغ و تازهای بود که صادق هدایت با خود از فرنگ آورد. هدایت در سال ۱۹۳۰ از اروپا بازگشت. با این حال، سالها طول کشید تا ترجمهای از کافکا را در ایران منتشر سازد. سرانجام در سال ۱۹۴۳ با تأسیس مجلهی سخن به سرپرستی پرویز ناتل خانلری ظاهراً این فرصت مهیا گشت.
حتی قوىترین ابرقدرت که با پشتیبانى سازمانهای اطلاعاتی پیشرو جهان ارتشهای بسیار توانمند را صفآرایى میکند، برای تحمیل ارادهى خود در خارج از مرزها با سختى و چالش روبهروست. هم واشنگتن و هم مسکو این درس را در افغانستان بهسختی آموختند. به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین در اوکراین دوباره دارد این درس را مىآموزد.