27 مارس 2025
دسیسهپنداری
هامون نیشابوری
نظریههای توطئه احتمالاً یکی از قدیمیترین و شناختهشدهترین مسائل جوامع بشری است که به شکلی متناقضنما با افزایش فناوریهای ارتباطی و آسانتر شدن جریان اطلاعات نه تنها از رونق نیفتادهاند بلکه بر سرعت و دامنهی انتشار آنها افزوده شده است.[1] طُرفه آن که خود ابزارهای فناوری اطلاعات، برای مثال، در دوران همهگیری کووید۱۹ به یکی از مظنونان اصلی نظریههای توطئه تبدیل شدند. برای نمونه، در انگلستان به ۴۰ مهندس مخابرات که در زمینهی نصب و راهاندازی دکلهای نسل پنجم شبکهی مخابرات (5G) فعال بودند حمله شد زیرا این تصور نادرست شکل گرفته بود که نیروهایی در صنعتِ ارتباطات جهانی در انتشار کووید۱۹ دخالت دارد.[2] همانطور که در مقالهی «روانشناسیِ نظریههای توطئه» آمده است، در مواجهه با رویدادهای ناشناخته و فناوریهای پیچیده چیزی که جذابیت زیادی برای گروهی از مردم دارد تبیینهایی نسبتاً ساده اما کلینگر است که نشان میدهد در پس تمام این پیچیدگیها، توطئهی گروهی کوچک از قدرتمندان قرار دارد.[3]
علاوه بر قدمت تاریخی این پدیده، گستردگی جغرافیایی آن هم چشمگیر و تأملبرانگیز است. نظریههای توطئه به رغم آن که ممکن است از نقطهای به نقطهی دیگر سرایت کنند اما در هر محدودهی جغرافیایی ویژگیهای خاص خود را دارند که برآمده از فرهنگ، تاریخ و سوگیریهای ذهنی مردم همان منطقه است. برای مثال، با توجه به فراوانی زمینلرزه و شدت وقوع آنها در ژاپن گهگاه نظریههای توطئهای در این باره رواج پیدا میکند. یک نمونهی اخیر آن زلزله و سونامی سال ۲۰۱۱ در توهوکو بود که خسارتهای زیادی به بار آورد و باعث انفجار چند راکتور هستهای شد. بنا بر آمارها، بیش از ۱5 درصد مردم باور دارند که این زلزله مصنوعی و اقدامی از جانب آمریکا برای فلج کردن اقتصاد ژاپن بوده است.[4]
در خاورمیانه، با در نظر گرفتن فرهنگ و تاریخ آن، نظریههای توطئه عمدتاً در قلمرو سیاست و دین است. با توجه به دخالتهای متعدد کشورهای غربی در این منطقه و همچنین تنشهای دینی و قومی آن، این امر جای تعجب ندارد. همانطور که در مقالههای این دفتر خواهیم دید، در واقع این نظریهها چهارچوبی تبیینی برای گروهی از مردم فراهم میآورند که به کمک آن میتوانند بسیاری از این دخالتها و تنشها را درک کنند. و در مقابل، پذیرش این نظریهها نیز بر جریان تاریخ معاصر این منطقه تأثیرگذار بوده است زیرا موجب پدید آمدن حس ناتوانی در برابر این به اصطلاح «توطئههای خارجی» شده است.[5]
در ایران نیز حضور این پدیده هم قدمتی تاریخی دارد و هم در دوران معاصر نقش مهمی در بسیاری از رویدادها و جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی کشور داشته است. و البته این «دسیسهپنداری» در میان ایرانیان چیزی نبود که از دید ناظران خارجی پنهان بماند. برای مثال، لرد کرزن در صفحات پایانی کتاب ایران و قضیهی ایران (۱۸۹۲) مینویسد: «ایرانیان مردمی شکاکند و ... همیشه ... خیال میکنند که نیرنگی در کار است.»[6] شاید بتوان گفت که یکی از نشانههای خودآگاهی به گرایشهای جامعه، توانایی خندیدن به آنها است. در رابطه با «دسیسهپنداری» یکی از نمونههای مشهود این خودآگاهی را میتوان انتشار رمان دائی جان ناپلئون و اقتباس تلویزیونی آن دانست، یعنی زمانی که مردم ایران به عبارت توطئهباورانهی «کار، کارِ انگیلیسهاست» خندیدند.
در این مجموعه تلاش شده است تا از جنبههای مختلف این پدیدهی فراگیر و تاریخی را بررسی کنیم. بهجز یک گفتگو و دو مقاله که عنوان نویسندهی آنها مشخص است، سایر مطالب در واقع برگرفته از نوشتههای متعددی است که در زیر هر مقاله به آنها اشاره شده است. هدف از این کار این بوده است که به جای ترجمهی یک مأخذ، با کمک نوشتههایی که موضوع واحدی دارند، بر نکات کلیدی و خواندنی هر مقاله بیفزاییم و تا حد ممکن مطلب جامعی ارائه کنیم.
در مقالهی نخست از جنبهی روانشناختی به مسئلهی توطئهپنداری میپردازیم. یکی از پرسشهایی که معمولاً هنگام بررسی این پدیده به ذهن میرسد این است که چرا برخی افراد بیشتر به پذیرش نظریههای توطئه گرایش دارند؟ این مقاله در حقیقت تلاشی برای پاسخ دادن به این پرسش است و نشان میدهد که علت باور به چنین نظریههایی ترکیبی پیچیده از عوامل رواشناختی، اجتماعی و فرهنگی است. همچنین با بررسی نمونههای مختلف به این موضوع میپردازیم که چرا برخی رویدادها بیشتر موجب بروز نظریههای توطئه میشوند و اصولاً چرا برخی نظریههای توطئه جذابیت بیشتری دارند. در نهایت، این مقاله هشدار میدهد که باید از هر نوع نگاه تقلیلگرایانه که بدون در نظر گرفتن عوامل فرهنگی و تاریخی، باور به نظریههای توطئه را به ویژگیهای فردی نسبت میدهد، پرهیز کرد.
در مقالهی دوم به بررسی رابطهی دین و نظریههای توطئه میپردازیم و شباهتها و تفاوتهای آنها را بررسی میکنیم. با توجه به نقشی که بنیادگرایی دینی در دوران معاصر پیدا کرده است، یافتههای دینپژوهان دربارهی فرایندهای تولید و نشر چنین نظریههایی میتواند به فهم عمیقتر و گستردهتر وضعیت کنونی یاری برساند. ابتدا به این موضوع میپردازیم که بین سکولار شدن جوامع، یا به اصطلاح «افسونزدایی» از جهان، و تولید نظریههای توطئه چه رابطهای وجود دارد. نکتهی مهم دیگری که در پایان مقاله مطرح میشود این است که آیا میتوان از دین برای مقابله با انتشار نظریههای توطئه کمک گرفت یا خیر.
اروپای شرقی یکی از مناطقی است که نظریههای توطئه در آن طرفداران بسیاری دارد و بر خلاف اکثر کشورها که در آنها این نظریهها معمولاً در میان تودهها شکل میگیرند و در گفتمان سیاسی رسمی نقشی حاشیهای دارند، در اینجا نظریهپردازان و انتشاردهندگان روایتهای توطئهپندار روشنفکران و سیاستمداران هستند. علاوه بر این، تعدادی از نظریههای توطئهی فراگیر در جهان، مانند «پروتکل بزرگان صهیون»، در همین منطقه پدید آمدهاند. در مقالهی سوم به بررسی چند نمونه از نظریههای توطئه در اروپای شرقی میپردازیم. ابتدا نگاهی به حادثهی چرنوبیل و نظریههای توطئهی مربوط به آن میاندازیم. حادثهای که به رغم گذشت حدود چهل سال از وقوع آن هنوز هم موضوع نظریههای توطئهی مختلف است. سپس به بررسی نظریههای توطئه در روسیهی پساشوروی میپردازیم. در اینجا با نظریههایی نظاممند مواجهایم که بنا بر آنها «غرب» به دنبال تضعیف و در نهایت نابودی روسیه است. در نهایت، نظریههای توطئه در مجارستان را میتوان از نوع ابرتوطئه به حساب آورد که در آن جورج سوروس صحنهگردان اصلی است. درک پویایی پیچیدهی این نظریهها میتواند به تحلیل آیندهی سیاسی و اجتماعی اروپای شرقی و حتی فراتر از آن یاری برساند.
یکی از انواع نظریههای توطئه که در مناطق مختلف جهان تکرار میشود نظریههایی است که موضوع آن اقلیتهای دینی است. در ترکیه، اقلیتی که موضوع این دسته از نظریههای توطئه بودهاند «دونمه»ها یا «یهودیان مخفی» هستند. این گروه، که سابقهی آنها به قرن هفدهم باز میگردد، مجبور شدند تا از آن زمان به خاطر فشارهای دولت باور خود مبنی بر ایمان به شاباتای زوی را پنهان کنند و در ملأ عام خود را مسلمان جلوه دهند. این گروه به واسطهی عضویت در «کمیتهی اتحاد و ترقی» نقشی بسزا در مدرنسازی ترکیه داشتند و همین امر باعث شده است تا بر اساس برخی نظریههای توطئه، سیاست و اقتصاد کشور را بازیچهی دست آنها بدانند. در مقالهی چهارم به بررسی دو کتاب مشهور که ادعا دارد شبکهی نفوذ دونمهها را در سیاست و نیز در میان طریقتهای اسلامی افشا کرده است میپردازیم. بررسی جامعهی دونمه و تحلیل روایتهای توطئهپردازانه پیرامون این گروه، نشاندهندهی پیچیدگی روابط قدرت، هویت و تاریخ در بستر اجتماعی و سیاسی ترکیه است. همچنین نشان میدهد چنین نظریههایی باعث به وجود آمدن چه نوع نگرشهایی نسبت به مدرنسازی و ملیگرایی میشود.
یکی از مشهورترین نظریههای توطئه مبتنی بر متنی به نام «پروتکل بزرگان صهیون» است که برای نخستین بار در سال ۱۹۰۳ در روسیه منتشر شد و به رغم آن که از همان ابتدا مجعول بودن آن مشخص شد اما این امر از میزان علاقه به آن و دامنهی انتشارش نکاست. این اثر در ایران نیز ترجمه و منتشر شده است. مقالهی پنجم از طریق بررسی سیر تاریخی این ترجمهها به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه این اثر بنا بر ویژگیهای سیاسی-اجتماعی خاص هر دوره در گفتمانهای گستردهتری به کار گرفته شده است: از تأثیرپذیری از ایدئولوژی نازیسم و نظریههای نژادی گرفته تا تبدیل شدن به ابزاری برای مشروعیتبخشی به مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم. در واقع از خلال این ترجمهها و با ارائه چشماندازی تاریخی و جامعهشناختی، ابعاد گستردهای از تعامل میان متون توطئهمحور و فرهنگ عمومی ایران آشکار میشود.
هوشنگ اسفندیار شهابی، استاد روابط بینالملل و تاریخ در دانشگاه بوستون، در مقالهی «سبک پارانوئید در تاریخنگاری ایرانی» شیوع نظریههای توطئه را نه در میان عامهی مردم بلکه بین «تعدادی از مورّخان بانفوذ و پُرمخاطب» بررسی میکند. او نشان میدهد که این نظریهها در میان مورخانی با گرایشهای سیاسی مختلف، و گاه متضاد، رایج است. پس از به دست دادن نمونههایی متعدد از این مورخان او به سراغ یافتن علت محبوبیت این نوع نظریهها در میان مورخان و مخاطبان آنها میرود. و در نهایت با قرار دادن این مسئله در زمینهای وسیعتر، نشان میدهد که چنین باورهایی چگونه بر فرهنگ سیاسی ایران تأثیر گذاشته است.
عباس امانت، استاد بازنشستهی تاریخ در دانشگاه ییل، در مقاله-گفتگویی به کاوش در دلایل گرایش به نظریههای توطئه در میان ایرانیان میپردازد. او بستر تاریخی شکلگیری نظریههای توطئه را در ایران توضیح میدهد و نشان میدهد که چنین گرایشی ریشه در کدام رویدادهای تاریخی و عوامل ژئوپولیتیکی دارد. در بخشی از این مطلب او تشریح میکند که باور به چنین نظریههایی در میان سیاستمداران ایرانی، به ویژه پس از انقلاب ۵۷، چه پیامدهای هولناکی برای برخی گروهها، به طور خاص بهائیان ایران، داشته است. اهمیت این نگاه تاریخی به پدیدهی توطئهپنداری در این است که نه تنها بنیانهای به ظاهر یقینی چنین نظریههایی را زیر سؤال میبرد بلکه با نشان دادن دلایل ظهور آنها باعث تقویت رویکرد انتقادی به چنین پدیدهای میشود.
آخرین مطلب، مقالهای است از فیلسوف سوریهای، صادق جلال العظم (۱۹۳۴-۲۰۱۶)، دربارهی پیوند بین نظریههای توطئه و شرقشناسی. جلال العظم استاد بازنشستهی دانشگاه سوریه و استاد مدعو در دانشگاه پرینستون بود که هم کانتشناس برجستهای بود و هم مطالعات بسیاری دربارهی رابطهی جهان عرب و غرب و مدرنیته داشت. او در این مقاله ابتدا نشان میدهد که واکنشها در جهان عرب به مسئلهی شرقشناسی تا چه اندازه مسئلهساز است و در بسیاری از موارد به بازتولید همان مفاهیم و نگرشهایی منجر میشود که قصد از میان بردنشان را دارند. یکی از ویژگیهای بخش عمدهی چنین تلاشهایی این است که واکنشهای این متفکران در اغلب موارد ریشه در نظریههای توطئه دارد. در بخش دوم مقاله او با ارائهی مثالهایی از جهان عرب و اندیشمندان غربی (به ویژه دربارهی ۱۱ سپتامبر و کتاب آیات شیطانیِ سلمان رشدی) و همچین با استناد به برخی از تجربههای خود نشان میدهد که نظریههای توطئه تا چه اندازه رایج است و عناصر برسازندهی این نظریهها را تشریح میکند.
در این مجموعه سعی شده است تا هم گستردگی جغرافیایی نظریههای توطئه و هم تنوع آنها به تصویر کشیده شود. اما در نهایت این خاورمیانه و به ویژه ایران است که جایگاهی محوری در مطالب این مجموعه دارند. با ترکیبی از مطالب توصیفی، نظری و تاریخی به تحلیل و علتیابی این پدیده پرداختیم و تلاش کردیم ابزارهایی شناختی برای مواجهه با آن در اختیار خوانندگان قرار دهیم. امری که با توجه به گسترش اخبار جعلی و نادرست در دورهی کنونی بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است.
[1] Lan ha, Timothy Graham and Joanne Gray, “Where conspiracy theories flourish: A study of YouTube comments and Bill Gates conspiracy theories”, Misinformation Review, 5 October 2022.
[3] البته گاهی هم فناوری به کمک مبارزه با تئوریهای توطئه میآید. برای نمونه، گروهی از دانشمندان با کمک هوش مصنوعی باتی را طراحی کردهاند که با گفتگو با باورمندان به نظریههای توطئه و نشان دادن نقاط ضعف این باورها سعی میکند با انتشار این نظریهها مقابله کند. برای مطالعهی این پژوهش به اینجا مراجعه کنید:
https://misinforeview.hks.harvard.edu/article/using-an-ai-powered-street-epistemologist-chatbot-and-reflection-tasks-to-diminish-conspiracy-theory-beliefs/
[4] John W. Cheng, “Conspiracy Theories and Their Believers in Contemporary Japan”, Bundeszentrale für politische Bildung, 14 November 2024.
[5] Ahmad Ashraf, “Conspiracy Theories”, Encyclopaedia Iranica.
[6] جرج کرزن، ایران و قضیهٔ ایران، جلد دوم، ترجمهی غلامعلی وحید مازندرانی، ص ۷۵۰.