خلیج فارس در مقیاس انسانی
آرش عزیزی
اگر میشد از طریق تونل زمان به سال ۱۹۰۳ و بندر لنگه در جنوب ایران برویم، میتوانستیم در بازار این شهر محصولاتی از هند، عمان، جزیرةالعرب، بیرمنگام، آلمان، بمبئی و منچستر را پیدا کنیم.
اگر میشد از طریق تونل زمان به سال ۱۹۰۳ و بندر لنگه در جنوب ایران برویم، میتوانستیم در بازار این شهر محصولاتی از هند، عمان، جزیرةالعرب، بیرمنگام، آلمان، بمبئی و منچستر را پیدا کنیم.
چگونه یکی از بزرگترین فیلسوفان دنیا برداشتهایی چنین اشتباه داشته است؟ بیتردید دیوید هیوم شایستهی جایگاه رفیعی در میان بزرگان فلسفه است اما هرجا پای سیاست در میان بوده، دچار خطا شده است.
«خیلی از کسانی که به بلوچستان سفر کردهاند، میگویند قبل از سفر، تصویری که به ما داده شده بود، این بود که بلوچها همه دزد و قاتل و تفنگبهدست و موادمخدرفروش هستند و سر میبُرند، ولی ما رفتیم و زنده برگشتیم و چیزی که آنجا دیدیم، اصلاً اینطور نبود.» این را رحیم بندویی، هفتادساله، یکی از بنیانگذاران حزب «مردم بلوچستان» میگوید، با تلخندی بر چهرهاش و در توضیح فاصلهی فرهنگیای که این تصاویر نادرست در بین مردم ایران انداخته و آنها را نسبت به یکدیگر بیاعتماد و گاه هراسان کرده است.
محمد علی فروغی، ذکاءالملک، نخستین مصنّفِ ایرانی تاریخ فلسفهی اروپا، اولین مترجم رسالههای افلاطون به فارسی و افزون بر آن، نخستین مترجم فلسفهی اسلامی و به طور مشخص، اولین مترجم ابنسینا به زبان فارسی است.
«بهاره (زهرا) گلشن»، پناهجوی ایرانی ساکن اردوگاه آپِلدورن در هلند، هم دونده است و صاحب مدال طلا در رشتهی سرعت و هم برای دستیابی به برابری حقوقی زنان و مردان در ایران دوندگیها کرده است که مپرس! مسلماً بی هیچ مدال!
در مقدمهی قانون اساسی ترکیه تصریح شده است: «به عنوان یک اصل سکولار، احساسات مقدس مذهبی را نمیتوان با امور دولت و سیاست در هم آمیخت.» اما مبانی این سکولاریسم چیست؟ آیا واقعاً سکولاریسم موجود در قانون اساسی ترکیه در اجرا هم سکولار است؟ آیا «احساسات مقدس دینی» با امور دولتی و سیاست آمیخته نیست؟ و در نهایت آیا ترکیه واقعاً کشوری سکولار است؟
در اواسط خیابان یک آمبولانس ایستاده بود، میز کوچکی در برابر آن قرار داشت که دو پرستار پشت آن نشسته بودند و پس از دریافت گذرنامه و اطلاعات هر فرد، اسمش را ثبت میکردند و از او میپرسیدند که بین واکسنهای سینوواک و آسترازنکا کدام را انتخاب میکند. سپس فشار خونش را میسنجیدند و او را به سمت آمبولانس راهنمایی میکردند تا واکسن بزند.
آیا دورانی که در آن به سر میبریم تأثیرگذارترین دوران در طول تاریخ بشریت است؟ اگر چنین باشد، چه مسئولیتهایی بر عهدهی ما خواهد بود؟ اگر بدانیم که آنچه امروز انجام میدهیم میتواند بر زندگی انسانها در هزار سال و شاید میلیونها سال آینده تأثیر بگذارد، باید دست به کدام فداکاریها بزنیم؟
چکسلواکی رسماً کشوری کمونیست بود اما تیم فوتبال عمدتاً اسلوواکِ این کشور که به مقام قهرمانیِ رقابتهای سال 1976 دست یافت، احساسات نهفتهی ناسیونالیستی را برانگیخت. دانمارکیها نزدیک بود که تاریخساز شوند زیرا در سال 1992 هم قهرمان جام ملتهای اروپا شدند و هم در همهپرسی به «پیمان ماستریخت» [پیمان اتحادیهی اروپا] رأی منفی دادند.
الیاس علوی، شاعر و هنرمند هنرهای تجسمی در گفتگو با شبنم طلوعی از تجربهی مهاجرت و دو دهه زندگی در ایران میگوید. الیاس شش ساله بود که پدرش پس از جان به در بردن از آخرین سوءقصد، با تفألی بر حافظ، تصمیم گرفت از روستایی در قلب کوهستانهای افغانستان به همراه خانواده به ایران مهاجرت کند. الیاس علوی اکنون در استرالیا زندگی میکند.
فراواقعی ضدِّ واقعی یا انکار واقعیت نیست فراتر از آن است عالمی است که در ضمیر ناخودآگاه ماست از آنجا که «انسان موجودی خیالباف است» به کمک قوهی تخیلِ خود، که به دست الهامات و اشراقاتِ شعور پنهانِ خود سپرده است، در خیالبافیهای خود در هنر خودبهخود پرده از آن برمیدارد، در حالتی که خود و قلم خود و زبان خود را بیش از هر چیز به نهادِ خود وانهاده است و این کاری است که سالوادور دالی در سال 1931 در تابلوی معروف خود پایداریِ حافظه به تصویر میکشد.
«پدرم، مثل مادرم سخت معتقد بود که زندگى خانوادگى ما مىباید کاملاً خصوصى بماند. بچه که بودیم وادارمان مىکردند هر بار این قانون را رعایت کنیم. ولى حالا دیگر بچه نیستیم. شاید بچههاى بالغ باشیم اما بچه نیستیم.» این یادداشتی است از رودریگو گارسیا، پسر بزرگ گابریل گارسیا مارکز، در توجیه انتشار یادداشتهایش به صورت کتابى با عنوان «گابو و مرسدس؛ یک بدرود»؛ کتابى که او و ناشرش به خوبى مىدانستند به محض انتشار با استقبال دوستداران مارکز، محبوبترین رماننویس معاصر در سراسر جهان، روبهرو خواهد شد.
اِدگار مورَن، فیلسوف و جامعهشناس نامدار فرانسوی، در ۱۰۰ سالگی همچنان نگران دوران پرتلاطم کنونی است. این اندیشمند بزرگِ «اومانیست» طی یک قرن شاهدِ سرگردانیها و امیدها، بحرانها و آشوبهای بسیاری در جوامع انسانی بوده است. رویدادهایی که دربارهی آنها ژرف اندیشیده است. «درسهایی از یک قرن زندگی» عنوان تازهترین کتابِ او است که در اوایل ماه ژوئن و در آستانهی سالگرد صد سالگیاش توسط انتشارات فرانسوی «دونوئل» منتشر شده است. این شاید آخرین اثر یکی از متفکران بزرگ این زمانه باشد که هرگز از پرسیدن و اندیشیدن دربارهی نحوهی زندگی خود و دیگران بازنایستاده است.
ما میخواهیم و میتوانیم بجای یکسره تن دادن به زور و زهر سانسور دست از جستن و یافتن پادزهرها برنداریم. میخواهیم و میتوانیم به یاری یکدیگر با چارهاندیشی جمعی در جهان بیمرز ادبیات سربلند بمانیم و بگوییم ما هم مردمی هستیم شایستهی امانتداریِ این ودیعه که دیگران به ما میسپرند.
از مزاحمتها و آزارهای خیابانی تا روایتهای تجاوز، میتوان ردپای نوعی از مردانگی را یافت که آن سر ریسمانش تا اخبار کشتار جمعی، ناموسکشی، همجنسگراهراسی و قلدریهای سایبری میرود. شناسایی مردانگی «سمی» در چنین مواردی کار سختی نیست. حتی میتوان به آن دسته از مردانی که پیرامون بحثهای قربانیان مردسالاری موضعی تدافعی دارند نشان داد که چگونه خود مستقیماً از آسیبهای این ساختار متأثرند.
طه عبدالرحمان (متولد ۱۹۴۴)، فیلسوف اخلاق و دین، مابعدالطبیعه و منطقدان نامدار مراکشی/مغربی است. اما چون آثارش را عمدتاً به زبان عربی نگاشته، در خارج از جهان عربزبان کمتر شناخته شده است. هدف از ترجمهی این مصاحبه معرفی او به دنیای فارسیزبان است.
سالانه شمار فراوانی از جوانان ایرانی برای تحصیل در دانشگاه به سرزمین همسایهی غربی مهاجرت میکنند. بارها به ممنوعیتها و محدودیتهای اجتماعی، افت کیفیت مدیریتی و آموزشی و انواع تبعیضهای جنسیتی و مذهبی و عقیدتی در دانشگاههای ایران اشاره شده است اما این گروه چرا ترکیه را انتخاب میکنند؟
پروین محمدی، نایب رئیس اتحادیهی آزاد کارگران ایران، اعتصابات اخیر کارگران را نتیجهی انباشت مطالبات بیپاسخماندهی مزدبگیران میداند و میگوید کارگران میدانند که فقط با اعتراضات سراسری میتوانند به مطالبات خود دست یابند. به نظر او، بیپاسخ ماندن مطالبات در طول این چهار دهه پتانسیلی را در جامعه به وجود آورده که هر جرقهای میتواند به وقوع حوادثی بنیادین بینجامد اما بخشی از نیروهای سیاسی، انتظارات دیگری از اعتصابات کارگری دارند که با واقعیت موجود سازگار نیست.
«تأثیر میشل باشله ]رئیس جمهور شیلی[ نمادین و فرهنگی بود. سنجش این تأثیر بسیار دشوار اما در عین حال آشکار است: ناگهان دختربچهها فهمیدند که زنان میتوانند رئیس جمهور شوند. حالا دختربچههایی را میبینید که با او همذاتپنداری میکنند و میگویند که میخواهند رئیس جمهور شوند. این تغییری چشمگیر در این کشور است.»