همهی ایرانها
صفحهی ویژهی همهی ایرانها برای طرح پرسشهای بنیادی دربارهی ایران و چشماندازهای گوناگونی است که هر یک از ما برای آیندهی ایران داریم. هدف این است که ببینیم دیدگاهها و آرزوهای پراکندهی ما چه امکانی برای همزیستی دارند، و چه توان و تجربههایی از گذشتهی ایران به کار امروز ما خواهد آمد.
ایران یک زیستجهان مشترک است. جهانی است از معانی مشترک که ما در آن به دنیا میآییم و نخستین شیوههای مواجهه با جهان را یاد میگیریم. هر جامعهای در نهایت باید به توافقی اولیه برای برپایی نظمی سیاسی که شامل حقوق و تکالیف همه شهروندان است، برسد. برای رسیدن به این هدف نخست باید امر مشترک را تعریف کرد. ما در چه چیزهایی مشترکایم؟ چه چهارچوبی را برای حیات سیاسیمان میپذیریم؟
هر کسی بنا به خدمتی که به فرهنگ ایران کرده، ایران را از آن منظر میشناسد. دوست گمشدهی من عباس جعفری که کوهنوردی عاشق ایران بود ایران را در دو چیز میدید: مردم کوهپایه و سفرهی باصفای همین مردم. برای من که بیشتر ناظر سوانح ایام و احوال ایران بودهام ایران هر جایی است که نوروز هست. زبان فارسی هست. شعر حافظ و سعدی و فردوسی و مولوی هست.
ما دوگونه وطن داریم. یکی آنکه میان دریای مازندران و خلیج فارس قرار دارد، با کوههای بلند و رودهای کمآب و صحراهایی فراخ و ریگزارها و شورهزارهایی گرم و خشک و بیشههایی که از چند قرن پیش، باز رو به کاستی داشته است و درختانی که نسل بسیاری از آنها را تبر زغالگران و ارّهی تختهسازان...