پیشگامان فرهنگ مدرن در ایران
ایران در یکصد سال اخیر بهویژه در نیمهی اول قرن گذشته چهرهی تأثیرگذار کم نداشته است. فهرست این چهرهها در عرصههای مختلف طولانی است. برخی از مردان و زنان پیشرو با پشتکار و علاقه در زمانهی غلبهی سنت، نهادهایی پایه گذاشته و منابعی فرهنگی تولید کردند که نسل جدید هنوز از آنها بهره میبرد. از مدرسه و دانشگاه و فرهنگنامه گرفته تا دادگستری و رسانه و هواشناسی.
این مجموعه در بارهی زنان و مردان دانشوری است که در یک قرن اخیر میداندار پیشرفت جامعه و فرهنگ ایران بودند.
وقتی «گوستینوس آمبروزی» مجسمهساز نامدار پیکرهی فردوسی را در آنجا [رم] دید، شگفتزده شد و به یادگار نوشت: «دنیا بداند من خالق مجسمهی فردوسی ــ ابوالحسن صدیقی ــ را میکلآنژ ثانی شرق شناختم. میکلآنژ، بار دیگر در مشرق زمین متولد شده است.»
خدمات فرهنگی علیاصغر حکمت به غیر از تألیف و ترجمه، دانشگاه تهران، موزهی ایران باستان، کتابخانه ملی، ورزشگاه امجدیه و تأسیس مدارس متعدد در سراسر کشور است.
مدارس زرتشتیان از مهمترین مدارس تهران در آغاز قرن بوده است و بسیاری از چهرههای فرهنگی و سیاسی قرن گذشته در این مدارس درس خواندهاند. کیخسرو شاهرخ او بعد از انقلاب مشروطه چندین مدرسه در تهران تأسیس کرد که از جمله میتوان به دبیرستان انوشیروان دادگر و فیروز بهرام در سال ۱۳۱۱خورشیدی اشاره کرد.
باغچهبان به گردن فرهنگ این کشور حق فراوان دارد و پس از مرحوم حاج میرزا حسن رشدیه بسیار بیش از او کوشید و راه تعلیم الفبا را که از دشواریهای تعلیم بود بسیار آسان کرد.
از نظر خانلری مهمترین وظیفهی دولت فراهم آوردن «تمام وسایل ممکن در باسواد کردن مردم» است.
آقای نیازمند عالیخانی را مدیری «بااطلاع، بزرگبین و آتیهنگر» توصیف میکند که «در اثر تدبیر در کار و بزرگبینی خاصی که داشت طی شش سال وزارت خود تکنوکراسی را بهجای بروکراسی در ایران متداول کرد. آنچنان تکنوکراسی که رکود شدید کشور را به شکوفایی باورنکردنی تبدیل کرد.»