اجرا و چیدمانِ #جانآدمیمفت را جمعه سومِ بهمن ماه، در خیابان، مقابلِ تالار وحدت، که در آن دوسالانهی ملی مجسمهسازیِ تهران برپاست، اجرا کردم. این سومین سالیست که همزمان با یک جشنواره به آنجا میروم و حتی اگر بادِ موافق هم نوزد من اثرم را در خیابان به دنیا میآورم، در همین تهرانِ خودمان که شهردار همهجایش نوشته است شهری برای همه!
«یا او مرده یا ساعت من ایستاده»، نام نمایشگاهی است از سه هنرمند ایرانی: رامین و رکنی حائریزاده و حسام رحمانیان. این نمایشگاه پاییز امسال در موزهی شیرن فرانکفورت افتتاح شد و با نقاشی، فیلم و چیدمانی منحصربهفرد بیننده را با موضوعاتی روبهرو کرد که هم بسیار ایرانیاند و هم جهانی. این نمایشگاه نیز مانند کارهای دیگر این سه هنرمند نگاهی است طنزآلود به ما و وقایع و واقعیتهای پیرامون ما.
ترکیه، شاید به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسیاش که مثل پلی میان خاورمیانه و آسیای مرکزی و اروپاست، همواره کشوری مهاجرپذیر و مسیر گذر مهاجرتهای جمعی بوده است. اما در چند سال اخیر وضعیت پناهجویان در ترکیه بسیار تغییر کرده و به مسئلهای ملی و بینالمللی تبدیل شده است.
نزدیک به ۸۰ سال پیش زن جوانِ پیشرو و شجاعی به نام جلالیه جلالی، در یزد آرایشگاه زنانهای به راه انداخت که برای اولین بار فر شش ماهه را در این شهر شروع کرد، و تأثیر مهمی بر آرایش زنان یزد گذاشت. جلالیه خانم، با وجود مخالفت شدید مذهبیهای متعصب، در یزد بسیار مشهور و محبوب شد، و زنان زیادی، حتی از خانوادههای متدین، ساعتها جلوی آرایشگاه او صف میکشیدند و نوبت میگرفتند. این گزارش داستان جلالیه خانم را از قول دخترش توراندخت جاوید که حالا در آمریکا زندگی میکند، نقل کرده است.
مادران شنبه، زنانی که فرزندانشان در خشونتهای سیاسی ترکیه ناپدید شده و به قتل رسیدهاند، سالهای زیادیست که هر هفته همراه با خانوادههایشان در مرکز شهر استانبول جمع میشوند تا برای ناپدیدشدگانِ خود دادخواهی کنند. مهدی شبانی در این گزارش ویدیوئی داستان آنان را نقل کرده است.
این مجموعه حاوی عکسهایی از سه گورستان در تهران است که درگذشتگانِ بهائی، و اعدامشدگان دههی ۶۰ در آنها به خاک سپرده شدهاند، برخی با نام و نشان، و بسیاری که در تابستان ۶۷ مخفیانه و گروهی اعدام شدند بی نام و نشان