کوبا، جهانی بزرگ در کشوری کوچک
مدتی کوتاه پس از دیدار باراک اوباما از کوبا، پرچم آمریکا پس از سالها در این کشور برافراشته شد. خبرها میگفتند در پی گشایش فضای کسب و کار در کوبا، طبقهی متوسط رشد کرده است. مردم کوبا حالا میتوانستند اتوموبیل دلخواهشان را تصور کنند حتی اگر پولی برای خرید آن نداشته باشند. آنچه که بسیاری مردم جهان از کوبا در ذهن دارند، تصویرهایی از چهگوارا و فیدل کاسترو است. آن دو در کنار هم دیکتاتوری باتیستا را برانداختند و کوبا در زمانی که تجربهی کمونیسم در بسیاری کشورها شکست خورده بود، نمونهی مثالزدنی از پیاده شدن ایدههای مارکسیستی بود.
مدتی پیش اینترنت در کوبا با سقف مشخص مصرف، آزاد شد. بیش از ۱۱ میلیون کوبایی با درآمدی اندک، اینترنت را به ازای ساعتی یک دلار میخرند. مدتی پیش خواستهی جوانان کوبایی این بود: اینترنت را ارزان کنید. برای کشوری با رقم پایین مرگ و میر نوزادان و خدمات بهداشتی رایگان، اتصال به دنیای آزاد خواستهی بعدی است.
عکسهای شهاب میرزایی از کوبا، در ماه اکتبر ۲۰۱۹ در گالری فرویراوم بورگنلند اتریش نمایش داده شد. در عکسهای او که از قاعدهی عکسهای توریستی یعنی ثبتِ صرفِ زیباییها پیروی نمیکنند، با انسان کوبایی و جهانش آشنا میشویم. انسانی که خستگی و امیدواری توأمان برجستهترین خصوصیتاش است. گویی انتظاری مدام در چهرهی آدمهای عکسهای او هست، انتظاری برای تحقق آرمانهایی که انقلاب وعده داده بود. مخاطب این عکسها انجماد و سکونی را حس میکند که بر فضا حاکم است. عکسها با ترکیببندیهایی گیرا، روزمرههای کوباییها را به ما نشان میدهند. ماهیگیران، کودکان شاد، زنان مغازهدار، نوازندگان، انتظار، انتظار و انتظار.
موسیقی در شهر نواخته میشود اما لباس مردم کهنه است. مغازهها خالیاند اما مردم میخندند. ماشینها از تکوتا افتادهاند اما مردم در خیابانهای رنگین، میرانند. خانهها فرسودهاند اما پر از گل. عکسها ما را به جهانی متفاوت میبرند.
شهاب میرزایی در افتتاحیهی نمایشگاه عکسهای سفرش به کوبا گفت:
«من با این پرسش وارد کوبا شدم: کوبای واقعی کجاست و کوبایی که در ذهن من بوده با ارزشهای سوسیالیستی کجا. با پس و پیش کردن تصاویری که در نوجوانی با خواندن کتابهایی دربارهی کوبا از آن داشتم با تصویری که رسانههای غربی امروز از آن روایت میکنند، وارد فرودگاه شدم. این حس را داشتم که به همه چیز سخت کنجکاوم. کوبای ذهن من و کوبای واقعی چقدر از هم فاصله دارند؟
ده روز آنجا بودم. تصور میکنم چیزی که میبینیم بستگی زیادی به دادههای ذهنیمان دارد. اگر کسی علاقهمند به تماشای دیدنیهای دوبی و نیویورک و لندن باشد، ممکن است با دیدن کوبا بگوید چه کشور فقیر و چه مردم محرومی. اما کسی که متفاوتتر بیندیشد، زیر پوست فقر، رگههایی از وارستگی و مناعت طبع را میبیند که در بسیاری از معادلات انسانی در جهان امروزین غایب است. اگر تحریمهای آمریکا نبود، کوبا حالا شاید چنین فقیر نبود. نمیتوان کتمان کرد که کشورهایی چون ایران و کوبا و کرهی شمالی چون سیاهچالههایی هستند دورافتاده از معادلات جهانی. گویی در جهان دیگری هستند. اگر انقلابهای ایران و کرهی شمالی به شکست مطلق انجامیدهاند، میتوان گفت انقلاب کوبا هنوز به سختی نفس میکشد. کوبا از بسیاری جهات از کشورهای آمریکای لاتین جلوتر است و فقری اگر هست، علاوه بر دیوانسالاریِ ناکارآمدِ حکومتی، محصول تحریمهای نابخردانهی آمریکا در طول بیش از نیم قرن است. هاوانا، سانتیاگودوکوبا، ترینیداد و سانتاکلارا، نامهایی هستند برای دعوت به نوعی دیگر زیستن. جهانی متفاوت، با تمام کاستیهایش، سرزمین مردمانی با طبعی بلند. رؤیایی که چهگوارا در سر داشت.»