گورهای غریب
گورستان بهائیان گورستانی تکافتاده در جادهی خاوران، واقع در جنوب شرقی شهر تهران و در نزدیکیِ گورستانِ مسیحیان است؛ ولی با آنکه آرامگاهِ مسیحیان راه مشخّص، و تابلو و جادهای مخصوص خود دارد، آرامگاهِ بهائیان با اندک فاصلهای از آن هیچ آدرس و نشانهای ندارد. گورستان بهائیان شامل دو بخشِ مجزّای شمالی و جنوبیست؛ دو محوطهی محصور در دروازههای فلزی در فاصلهی کمی از هم. این گورستان ردّی از ستمدیدگی و تشخّص بهائیان را با خود دارد؛ در سکوت و تکافتادگیاش، و در عین حال در وقار و سادگیاش. سنگقبرهای ساده و همشکل و منظمی این گورستان را زینت دادهاند، در آمیزهی آرامشبخشی از سبز و خاکستری.
قطعهی ۴۱ بهشت زهرا متعلق به اعدامشدگان بعد از انقلابِ سازمانهای چپِ ایران (مجاهدین خلق و ...) است؛ زمینی سوخته، با سنگقبرهایی متلاشی و ویران. سوزاندنِ زمینِ این قطعه بخشی از درختهای آن را هم نابود کرده، و بازماندگان در تلاشی اندوهبار، با حفظ باقیماندههای سنگهای شکسته، با قرار دادن سنگهایی با اَشکالِ خاص بهعنوان نشانهای برای آشنایان، با میخ کردنِ پلاکاردهای فلزیِ اینک زنگزده و رنگورورفته بر سکّوهای سیمانی، و ساختن برآمدگیهای سیمانی با نامی بر رویشان، مقاومتی خاموش را در برابر فراموشی در پیش گرفتهاند. هر آدمیزادهای حق دارد بعد از مرگ گوری داشته باشد با سنگنوشتهای و نشانی، میعادگاهی که یاد او را زنده نگه دارد و برای بازماندگان آرامشی به همراه داشته باشد.
گورستان خاوران، شامل دو تکّه زمینِ خالی در قبرستان بهائیان، در جادهی خاوران واقع در جنوب شرقی شهر تهران، با تمام نظارتهای امنیتی و بینشانی و رهاشدگیاش، در قالب قطعهزمینی خالی، زندهنگهدارندهی یاد کشتهشدگانِ سازمانهای چپ ایران (فدائیان خلق، توده و ...) در کشتار سال ۱۳۶۷ است. رها، بینشان، اینجا و آنجا زینتیافته با سنگریزههای رنگی، فیروزهای و سرخ، و میوههای کاج، یا تکنهالهای نیمهجانی همچنان برپا، و تکوتوک درختچههای در امانمانده، و شاخههای خشک و پراکندهی گلِ سرخ؛ نشانههای خُردِ مقاومت در برابرِ فراموشی...