تهران، شهر قصههای تعریفنشده
Photo by Alireza Heydarifard on Unsplash
«برای من که در تهران بهدنیا آمده و بزرگ شدهام، تهران شهری شلوغ و پر از اتفاق و هیجان برای زندگی بود. شهرِ بزرگراهها، برجها، مراکز خرید و خیابانهای پر از ماشین و آدم. دقیقتر که میخواستم به شهرم و خاطرههایش فکر کنم، یاد راستههای کتابفروشی و سینماها و چنارهای خیابان ولیعصر و تجریش و دربند و درکه میافتادم. اما تهرانی که این روزها قصههایش را میشنوم، انگار شهر دیگری است که تا قبل از این نمیشناختمش.»
اینها را سارا میگوید. زن جوانی که چند وقتی است با تورهای تهرانگردی مشغول کشف دوبارهی شهرش است. شهری که برخلاف بسیاری از شهرهای بزرگ جهان در آن خبری از تورهای گردشگری که در گوشه گوشهی شهر در دسترس گردشگران باشند نیست. اتوبوسهای تهرانگردی که در تعطیلات نوروز میزبان گردشگران هستند هم پیشینهی چندان طولانی ندارند و با آنها فقط میشود سری به کاخها و موزهها و اماکن معروف تاریخی تهران زد.
در پنج-شش سال اخیر اما، برخی مؤسسات خصوصی گردشگری و پژوهشگران تاریخ و میراثفرهنگی دست به کار راهاندازی تورهای تهرانگردی شدهاند که به نظر میرسد بیشتر از گردشگران و مسافرانِ تهران، خود تهرانیها را هدف قرار دادهاند و به دنبال شناساندن شهر به ساکنانش هستند.
تورهای موضوعی که به جای اماکن تاریخیِ معروف، قصههای شهر را روایت میکنند. تورهای قبرستانگردی اولین تجربه از این نوعِ جدید گشتوگزار بودند. از گورستان ظهیرالدوله و ابنبابویه تا باغ طوطی و مسجد فیروزآبادی و امامزاده عبدالله راه میافتادند و پیشینهی گورستان و داستان آدمهایی که آنجا گور بودند را تعریف میکردند.
بعد از آن هم تورهای مشروطه راه افتادند. تورهایی که در گروههای کوچک به دنبال ردپای انقلاب مشروطه در تهران بودند. ردپایی که برخی از آنها مثل میدان بهارستان و سردر مجلس و کاخ گلستان را همه میشناسند و برخی دیگر همچون گذر سید ولی، مسجد شاه، بینالحرمین، خانهی آیتالله بهبهانی و مسجد سرپولک را باید در کوچه پسکوچههای شهر پیدا کرد. بعضی جاها هم هیچ اثری از آنچه در این مکان اتفاق افتاده باقی نمانده و تهرانگردها به همین مکانهای بینشان میروند و میشنوند که صد سال پیش این مکان چه بوده و اینجا چه شده و عکسهای قدیمی آن محل به آنها نشان داده میشد.
این روزها، تورهای تهرانگردی، هم بیشتر شدهاند و هم متنوعتر و متفاوتتر. علاوه بر مشروطه، اتفاقات تاریخی دیگری همچون کودتای ۲۸ مرداد و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و دنبال کردن ردپای متفقین در تهران هم موضوع این تورها شدهاند. ردپایی که برای دنبال کردنش از قبرستان دولاب و چهارراه مخبرالدوله تا پارک لاله و کافه پولونیا را سرک میکشند.
theguardian
شهرت را که بشناسی، مراقبش هم هستی
تورهای تهرانگردی البته به اتفاقات تاریخی محدود نماندهاند. تور باغهای تهران که در واقع تور باغهایی است که دیگر وجود ندارند و جای آنها ساخت و ساز شده است، تور ادیان که با گذر از کنیسهی حییم و کلیسای حضرت مریم و آتشکده آدریان فرصتی برای آشنایی با ادیان گوناگون و تماشای مناسک مذهبی فراهم میکند، تور بازار تهران و تور تهران عتیق همگی از جمله ابتکارات تازهای هستند که به دنبال شناختن تهران به ساکنانش هستند. شناختی که به گفتهی یکی از شرکتکنندگان در این تورها، دلبستگی آدمها را به شهرش بیشتر میکند و تشویقی برای مراقبت از آن است.
این تورها بیشتر از سوی بخش خصوصی برگزار میشوند و از بچههای ۶-۷ ساله تا زنان و مردان ۷۰-۸۰ سالهی طبقهی متوسط در آنها شرکت میکنند. یکی از دستاندرکاران این تورها دربارهی دلیل رونق این تورها و استقبال مردم از آنها، میگوید: «تهران به نسبت حتی ۱۰ سال پیش خیلی تغییر کرده، اگر الان ما این تورها را برگزار میکنیم بهخاطر این تغییرات است. هم مردم میخواهند در مورد گذشتهی شهرشان بدانند و هم شهرداری به این نتیجه رسیده که باید به گذشتهی تهران توجه کند.
خیلی از جاهای قدیمی شهر در این ۱۰ سال مرمت شدهاند، مثلاً خیابان ۳۰ تیر که سنگفرش شده و نشانههایی در آن گذاشته شده که پیشینهی تاریخی این محل را به یاد میآورد. فاصلهی توپخانه تا کاخ گلستان و روبهروی بازار بزرگ تهران را پیادهرو کردهاند و برای حمل و نقل، ماشینهای دودی و درشکه گذاشتهاند. جاهایی مثل لالهزار و بهارستان و امامزاده یحیی را هم کمی بازسازی کردهاند و بعضی خانههای قدیمی آنها را خریده و مرمت کردهاند. البته راه خیلی طولانی در پیش است و خیلی کارشکنیها هم دیده میشود. ولی به هرحال یک اتفاق کوچکی افتاده و هم مردم، هم بخش خصوصی، و هم شهرداری یک مقدار تغییر کردهاند و یک دلیل این تغییر هم علاقه و کمک مردم برای حفظ میراث تهران است.»
شاید در راستای همین تغییرات است که مؤسسات فرهنگی بیشتری علاقهمند به شناساندن آنچه از تهران باقی مانده شدهاند و حتی موضوعاتی همچون تجدد و توسعه و آزادی را دستمایهی گشتوگذار در تهران کردهاند. گشتوگزاری با نام «تهران با طعم آزادی»، که مسیر رشد و توسعهی تهران در دورهی پهلوی را دنبال میکند و از میدان توپخانه تا چهارراه استانبول به مرور رخدادهای سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۴۰ میپردازد. یا تور «تهران و تجدد» که در توپخانه و لالهزار به عنوان دو فضای متجدد شهری، ساخته شده در دوره قاجار و برساخته شده در دورهی پهلوی، به دنبال چرایی شکلگیری فضاهای متجدد در تهران دورهی قاجار و چگونگی کارکردشان در پشتیبانی از کنشهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعهی شهرنشین تهرانی است.
ژیوار
تور جنبش زنان در تهران
تورهای تهرانگردی علاوه بر شناساندن اماکن و اتفاقات تاریخی و معاصر، فرصتی برای شناساندن چهرههای سرشناس تهران نیز هستند. از چهرههایی مثل عباسمیرزا و فتحعلیشاه گرفته که داستانهای زندگیشان در گذر از باغ نگارستان و عمارتهای برلیان و بادگیر و ایوان تخت مرمر کاخ گلستان روایت میشود. تا زنان تاریخسازی که کمتر از آنها سخن گفته شده است.
فرزانه ابراهیمزاده، روزنامهنگار و تاریخپژوهی که چند وقتی است تورهای تهرانگردی برگزار میکند، یکی از کسانی است که اهتمام جدی به شناساندن چهرههای تاریخی زنان در تورهای تهرانگردیاش دارد و در هرگوشهای از تهران، ردپای زنان و جنبش زنان را دنبال میکند و از نقش آنها در اتفاقهای تاریخی میگوید.
در تور مشروطه به میدان بهارستان که میرسد یادی از مدرسهی ناموس، اولین مدرسهی دخترانهی ایران میکند و به توپخانه که میرسد از زنانی میگوید که در هشت اسفند ۱۳۰۲ خورشیدی جزوهی «مکر زنان» را در این میدان آتش زدند.
بازار تهران که میرود از انیسالدوله، همسر ناصرالدینشاه و نقش او در جنبش تنباکو میگوید و مردم را به در خانهاش میبرد که حالا تبدیل به دفتر اتحادیهی گوشت تهران شده است. به بازارچهی نایبالسلطنه هم که میرسد به سراغ مجموعهی «خانم» میرود که یادگار خواهر شاه طهماسب صفوی است.
فرزانه ابراهیمزاده البته چنانکه به روزنامهی ایران گفته است، به دنبال برگزاری تور جنبش زنان در تهران نیز است. توری که در جایجای تهران به دنبال نشانههای نخستین فمینیستهای ایرانی در یک قرن گذشته برود و از اولین مدارس دخترانه و دفتر روزنامهی دانش، اولین روزنامهی زن و مکان نخستین تجمعهای اعتراضی زنان گرفته تا ردپای زنانی همچون فروغ فرخزاد و نجمیه علوی را به علاقهمندان نشان دهد و با یافتن هرنشانهای از این زنان داستانهای آنان را بازگو کند.
نمونهی دیگری از این نوع گشتوگذار در شهر را در تورهایی با موضوع ادبیات نیز میبینیم. از توری که ردپای داستانهای سیمین دانشور و جلال آلاحمد را در گوشهگوشهی شهر دنبال میکند تا تور «ادبیاتخوانی در تهران» که از میدان راهآهن به طرف تجریش راه میافتد و میخواهد با میانجیگری ادبیات، تصویری دیگر از تهران ارائه کند و ببیند که خوانش نویسندهها و شاعران تهرانی از پایتخت در هر دورهی تاریخی چگونه بوده است؟
در روزهایی که تهرانِ دودآلود، گران، و شلوغ ساکنانش را فراری میدهد، این تورها که به نام گردشگری برگزار میشوند، شاید بهانهای باشد برای نزدیکتر کردن این شهر شلوغ و مردمانش، و شاید تهران را به عنوان شهری فراتر از بزرگراهها و برجها و مالها، در ذهن ساکنانش حک کند.