کشته شدن رومینای ۱۳ ساله به ضرب داس پدرش، بار دیگر به ما یادآوری کرد که مردان با تکیه بر مجوز قانونی دختران و همسرانشان را میکشند و ارادهای برای مجازات قاتلان و توقف این قتلها وجود ندارد.
با گذشت یک قرن از آغاز جنبش کارگری در ایران و شکل گرفتن اتحادیهها و سندیکاهای کارگری، هفتهای نیست که در گوشهای از کشور صدای اعتراض کارگران بلند نشود. این کارگران معترض را چقدر میشناسیم؟ آنها چه میخواهند؟ چقدر توانستهاند در خلال این اعتراضها به خواستههایشان برسند؟ مطالباتشان چه نسبتی با مطالبات عام جامعه و دیگر جنبشهای اجتماعی دارد؟
در ماههای اخیر در پی سلسله اتفاقاتی که با سرکوب اعتراضات سراسری آبانماه شروع شد و به شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی ختم شد، موجی از خشم، غم، ناامیدی و استیصال بخش بزرگی از جامعهی ایران را فراگرفت. سؤالی که این روزها بسیار تکرار میشود این است که چطور میتوان با این تجربهی تلخ جمعی مواجه شد؟ آیا در تجارب قبلی که ما و دیگران از سرگذراندهایم، درسها و امیدهایی برای این روزها یافت میشود؟ چگونه میتوان مقهور این تلخی و ناامیدی نشد؟
چهار دهه پس از استقرار حکومت اسلامی در ایران، حقوق زنان در ایران چه وضعیت و چشماندازی دارد و در آستانهی تغییرات احتمالی در آیندهی سیاسی کشور، زنان چه نقش و سهمی در این تغییرات خواهند داشت؟ با هایده مغیثی، استاد بازنشستهی جامعهشناسی و مطالعات زنان در دانشگاه یورک در تورنتو گفتوگو کردیم و از او دربارهی کتاب جدیدش که بازخوانی شیوهی برخورد نیروهای سیاسی با مبارزات زنان در سالهای نخست پس از انقلاب است، پرسیدیم.
لادن برومند اهمیت یافتن مسئلهی حقوق بشر نزد فعالان مدنی و سیاسی را یکی از بزرگترین شانسهای فرهنگ سیاسی ایران میداند و میگوید که نگرانیاش در مورد آیندهی ایران این است که ناسیونالیسم روی یک موج هیجانی سوار است و مبتنی بر اندیشهی فلسفی جدی نیست.
تکاندهندهترین تصویری که از ازدواج کودکان دارم، قصهی زندگی، گلنار، دخترک ۱۱ سالهای است که وقتی میخواستند او را پای سفرهی عقد بنشانند، خودکشی کرد و مُرد. دخترکی که در نامهای به مادرش نوشته بود: «میخوان شوهرم بدن. مگه من چند سالمه؟»