قتلهای زنجیرهای ــ محمدجعفر پوینده
در دو دههی اخیر رسانهها دستکم در ماه آذر دربارهی قتل روشنفکران ایرانی به دست حکومت ایران گزارش میدهند، با این حال بخش زیادی از این گزارشها به چندوچون و جزئیات ترورها اختصاص دارد. زنده نگاه داشتن یاد این کشتهشدگان بخشی از روند دادخواهی و مبارزه برای اجرای عدالت است. پادکست «قتلهای زنجیرهای» اما نه در قتل، که در زندگی مقتولان سیاسی ایران کندوکاو میکند و به دنبال پاسخ این سؤالات است که آنها چه کردند و چه میراثی از خود بهجای گذاشتند؟
محمدجعفر پوینده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، در پاییز سال ۱۳۷۷ به دست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشته شد. نازنین پوینده، دختر محمدجعفر؛ اکبر معصومبیگی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران؛ نفیسه موسوی، پژوهشگر ادبیات تطبیقی و فرناز سیفی، روزنامهنگار و از پایهگذاران کمپین یکمیلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیضآمیز در ایران، در گفتوگو با امید رضایی به این سؤالات پاسخ میدهند که پوینده که بود، چطور میزیست، چه عقایدی داشت و جانش را در چه راهی گذاشت؟
توضیح و اصلاح:
در بخشی از این پادکست (دقیقه ۲۳:۱۰) راوی میگوید «مجمع عمومی کانون نویسندگان بعد از قتل دو عضوش (محمد جعفر پوینده و محمد مختاری در آذرماه ۱۳۷۷) دیگر هرگز برگزار نشد». این روایت اشتباه است، و مجمع عمومی کانون حدود یک سال بعد از قتلها، در سال ۱۳۷۸ برگزار شد و پیشنویس اساسنامهی کانون نویسندگان در آن به تصویب رسید.
بعد از این نکته، اکبر معصومبیگی میگوید «نقش پوینده در تجدید فعالیت کانون در دورهی سوم یعنی دورهای که از سال ۶۸-۶۹ شروع میشود،…. بسیار تعیینکننده بود...» این توضیح لازم است که دور سوم کانون از سال ۱۳۷۳ با انتشار نامهی «ما نویسندهایم» به طور رسمی و علنی شروع شد، اما از سالهای ۶۸-۶۹، گروهی از اهل قلم در نشستها و فعالیتهای غیر رسمی در صدد احیای کانون برآمدند و جمع مشورتی کانون تشکیل شد، که تا سال ۱۳۷۳ و اعتراض به بازداشت و قتل/مرگ سعیدی سیرجانی در زندان، این فعالیتها جنبهی عمومی نداشت.