این قسمت نهم و پایانیِ غذایای ایرانی است. فهیمه خضر حیدری در این قسمت از رابطهی یاد و خاطره با عطر و بو و مزهی غذاها میگوید؛ مزهها و بوها که بیفاصله، بی درنگْ یادها را زنده میکنند و خاطرههای مبهمِ دور را احضار میکنند.
فهیمه خضر حیدری این هفته در غذایای ایرانی دربارهی غذا و آشپزی و فرهنگ خوراک و آداب سفره در شاهنامهی فردوسی حرف میزند. اگر بخواهیم نان و نمک را در خوانهای رنگین شاهنامه دنبال کنیم به کجا میرسیم؟ میان آن همه رزم و بزم آیا خبری از آداب سفرهی ایرانیان هم هست؟ خوالیگران شاهنامه چه کسانی هستند؟ و هنر و فن و کیمیای آشپزی از کجا در شاهنامه آغاز شده است؟
در هفتمین قسمت از غذایای ایرانی فهیمه خضر حیدری دربارهی کتابهای آشپزی یا به قول دکتر علی بلوکباشی آشپزینامهها و آشپزینامهنویسان حرف میزند. از نادرمیرزای قاجار گرفته که احمد مجاهد، استاد ادبیات فارسی و نسخ خطی، نسخهی خطی کتاب آشپزی او را تصحیح کرد و در دسترس کتابخوانهای ایرانی قرار داد تا فهیمه اکبر و رزا منتظمی و البته نجف دریابندری.
قسمت ششم غذایای ایرانی دربارهی آشپزخانه است، خوشمزهترین، گرمترین و شادمانهترین جای جهان. در آشپزخانه خبری از گریه نیست مگر این که پای پیاز در میان باشد. توی آشپزخانه ما گرم میشویم، دنج میشویم و دور هم جمع میشویم، اینجا آشپزخانه است. ما اینجا زندگی میکنیم، میخندیم و میرقصیم…
فهیمه خضر حیدری در قسمت پنجم غذایای ایرانی از غذا و مهاجرت و از آشپزی و مهاجران میگوید. این قسمت از غذایای ایرانی به ایرانیان مهاجر تقدیم شده است. ایرانیان مهاجری که با دستور غذای قرمهسبزی و کشک و بادمجان، ایران را با خودشان به همه جای دنیا بردند.
قسمت چهارم «غذایای ایرانی» به احمدرضا احمدیِ شاعر تقدیم شده است، او که هر کاری میکند شعر است و شعرهایش پر است از فنجان چای و غروب جمعه. در این قسمت با کسانی حرف زدهایم که رؤیای کنج آشپزخانهشان را گسترش دادهاند و به یک حرفهی موفق بدل کردهاند. قیمهنثار را هم سر میز بردیم و تعارف کردیم. نوش جان.