.
اگر مردم از نظر خردمندی و فضیلت یکسان به شمار میرفتند، و اگر منافع آنها با یکدیگر سازگار بود، فرقی نمیکرد که چه کسی حکومت کند: همه مثل هم حکومت میکردند. و اگر همه به طور برابر حاکمِ بالقوه بودند، میشد حاکمان را به طور تصادفی از میان مردم برگزید...همانطور که مانین به روشنی نشان میدهد، ایدهی گزینش حاکمان از طریق قرعهکشی در قرن هجدهم مطرح بود. اما این ایده به نفع ایدهی دیگری کنار گذاشته شد.
.
انتخابات پدیدهای مدرن است. در بخش عمدهای از تاریخ بشر، حق حکمرانی مستلزم اجازهی مردم نبود. این حق را طبیعی میشمردند، مبتنی بر نظم امور یا ارادهی نوعی مرجع برتر. ایدهی حکمرانیِ «مردم» در پایان قرن هجدهم، در نتیجهی انقلابهای فرانسه و آمریکا رواج یافت.