تب‌های اولیه

سی سال پس از سقوط دیوار برلین از «اروپای شرقی» چه باقی مانده است؟

میکولا ریابچوک

از بیست‌ونه کشوری که می‌توان آنها را پساکمونیستی خواند، فقط شش کشور استونی، اسلوونی، لتونی، جمهوری چک، لیتوانی و اسلواکی «دموکراسی‌ِ تثبیت‌شده» به شمار می‌روند، در حالی که اخیراً لهستان به رتبه‌ی «دموکراسی تثبیت‌نشده» تنزل یافت (و در کنار بلغارستان، رومانی و کرواسی قرار گرفت) و مجارستان حتی بیش از این سقوط کرد و به «حکومت مختلط» تبدیل شد- این بزرگ‌ترین گروه است که صربستان، مونته‌نگرو، آلبانی، مقدونیه، اوکراین، بوسنی، گرجستان، کوزوو و مولداوی را نیز دربرمی‌گیرد.

اکنون اروپای مرکزی کجاست؟

تیموتی گارتون اش

چهار دهه‌ی قبل، میلان کوندرا جُستاری درباره‌ی اروپای مرکزی نوشت که به یکی از موثرترین مداخله‌های سیاسیِ رمان‌نویسانِ معاصر تبدیل شد. این واقعیت که پارسال این جستار دوباره در قالب یک کتاب منتشر شد گویای تأثیر ماندگارِ آن است.

چگونه لیبرالیسم در اروپای شرقی به «خدایی شکست‌خورده» مبدل شد

ایوان کراستف، استفان هولمز

برای توصیف تلاش کشورهای کمونیست پیشین برای تقلید از غرب پس از ۱۹۸۹ از اسامی مختلفی استفاده شده است ــ آمریکایی‌شدن، اروپایی‌شدن، دموکراتیک‌شدن، لیبرال‌شدن، توسعه، ادغام، سازگار‌شدن، جهانی‌شدن ــ اما معنای آن‌ها همواره مدرن‌شدن از راه تقلید و ادغام‌شدن از راه همانند‌سازی بوده است.

در اروپای شرقی چه می‌گذرد؟

شان واکر

ماچِی گرابسکی از طبقه‌ی سی و دوم برج اولیویا استار در گدانسک، لهستان، به چشم‌انداز خیره‌کننده‌ی دریای بالتیک می‌نگرد. او می‌گوید: «بچه‌هایم هرگز دوران تاریک و مصیبت‌زده‌ی دهه‌ی ۱۹۸۰ را ندیدند. حالا خیلی‌ها اوضاع فعلی را بدیهی فرض می‌کنند.»