اوایل ژانویه، امانوئل مکرون در نامهای به شهروندان فرانسوی گفت که وضع سهمیه برای پذیرش مهاجران ممکن است به حل بحران جلیقهزردها کمک کند. همان طور که انتظار داشتیم، این حرف بسیاری از چپگرایان را ناراحت کرد. در عین حال ما را به یاد هیلاری کلینتون انداخت که پارسال در مصاحبه با گاردین به اظهار نظر دربارهی علت اصلی ظهور پوپولیسم راستگرا پرداخت و گفت: «فکر میکنم که اروپا باید مهاجرت را کنترل کند چون همین امر آتش را روشن کرده است.»
بنا به هشدار متخصصان بهداشت، واکسنستیزیِ فزاینده در اروپا، که رسانههای اجتماعی و پوپولیستهای مخالف نظام حاکم به آن دامن میزنند، زندگی بسیاری از مردم را به خطر انداخته و موارد ابتلا به سرخک را به میزانی بیسابقه در ۲۰ سال گذشته افزایش داده است.
ایدهی اروپای واحد در خطر است. فریاد میکشند، «"اروپاسازی" بس است!» بیایید دوباره با «روح و روان ملیِ» خود مرتبط شویم! بیایید «هویت ازدسترفته»ی خود را بازیابیم! همهی قوای پوپولیستی که سراسر این قاره را فراگرفتهاند چنین خواستهای دارند. برای آنها مهم نیست که «روح و روان» و «هویت»، مفاهیمی انتزاعی است که اغلب تنها در فکر و خیال عوامفریبان وجود دارد.
در 20 سال گذشته حمایت از احزاب پوپولیست در اروپا بیش از سه برابر افزایش یافته است و آن قدر رأی کسب کردهاند که رهبرانشان در 11 کشور به مقامهای دولتی دست یافته و در سراسر این قاره نظم سیاسیِ جاافتاده را تهدید کردهاند.
در اغلب جوامع پساکمونیستی، ادیان نقشی کلیدی در فرآیند ملتسازی داشتهاند، اما استونی در این میان یک استثناء است. کلیسای لوتری که از قرن شانزدهم دین اکثریت مردم استونی بود در اواخر قرن بیستم، و به موازات شدت گرفتن تحولات سیاسی-اجتماعی که با نوعی بیداری ملی همراه بود، شاهد کاهش روزافزون پیروان خود بوده است.
متفکران «عصر روشنگری» در اروپا تأثیر سرنوشتسازی بر شکلگیری جامعهی مدنی مدرن در غرب و در سراسر دنیا گذاشتند. در میان این متفکران، ژان-ژاک روسو تأملات خلاقانهتری بر ارتباط تمدن غربی با جهان اسلام داشت، و رویکرد روادارانهتر و دقیقتری در فهم آموزههای اسلامی در پیش گرفت.