تب‌های اولیه

پیشکش می‌آرمت ای معنوی، بخش دوم

ایرج قانونی

باید «خود» را رام کرد، از اینجا و آنجای پراکنده‌ساز، از دغدغه و آشوب‌ها و تفرقه‌ی ذهن رهانید و او را از آنِ خودش ساخت، باید «خود» را به راه آورد، اما نخست باید به آن چنگ انداخت و بیدار کرد و پالایش کرد، باید ضمیر را صافی کرد تا کاری کارستان شروع شود، یعنی آموزشی پویا و پویشگر، و نه منفعل، آموزشی زایا و آفرینشگر.

پیش‌کش می‌آرمت ای معنوی، بخش اول

ایرج قانونی

بنیادگرایی، به‌ویژه با ویرانی‌هایی که به بار آورده است و آمادگی‌اش برای ستیزه‌جویی، در جهان امروز چیست، اگر آرامگاه و سنگ گور خدایان در بناهایی سنگی (متصلب) و بی‌روح‌شده و تأسیس‌های بربادرفته‌ی پیامبران را نمی‌جوید!

به‌سوی بنیاد: انسان، نورِ عالم

ایرج قانونی

فرهنگ‌ها و دین‌ها را عمری است، بهار و تابستان و پاییز و زمستانی است، فرازوفرودی است، و زندگی و مرگی. در بهار کسی از بنیادِ دین‌ها نمی‌پرسد چون بنیاد در جای خود است و بر کار و خود‌به‌خود اثرگذار. این پرسش، پرسشِ خزان و زمستان است و همین که می‌پرسیم، پیشاپیش خبر از غیابِ آغاز و باغ بهاران داده‌ایم.

روتگر برگمن؛ مورخ هلندی که داووس را تکان داد و «سالار مگس‌ها»ی واقعی را افشا کرد

جاناتان فریدلند

به نظر خیلی از نویسندگان الان بدترین زمان برای انتشار یک کتاب است. کتابفروشی‌ها بسته‌‌اند. مجموعه جشنواره‌ها کوچ کرده‌اند به زوم؛ بلایی نازل شده که باید با آن مقابله کرد. اما از نگاه روتگر برگمن اکنون شاید زمانی فوق‌العاده برای انتشار بشریت باشد، پژوهشی همه‌جانبه درباره‌ی هستی انسان که استدلال می‌کند اغلب مردم، به‌رغم همه عیب‌های آشکارمان، اساساً خوب هستند.

 

دوری و دوستیِ جهانی، این است کَرنای کرونا

ایرج قانونی

اصلِ زندگی فانوسی در برابر باد است، لرزان‌ و متزلزل. دیگر لازم نیست در هیچ مسجد و مناره‌ای و دیر و کلیسایی کسی ناقوس تو را به صدا درآورد و یاد تو را به دل‌ها اندازد. کرونا از آنجا که سایه‌ی مرگ است خودکار چنین می‌کند. بشر تاکنون هرگز یک‌دست در همه‌ی عالم خدا را این چنین یاد نکرده بود که آن را.

از کیهان تا لوتوس، حق چشم‌انداز

ناصر کرمی

آیندگانِ ما، به فرض بقای انسان بر زمین، خیلی تنهاتر از ما خواهند بود. ما در جهانی به قطر ۹۳ میلیارد سال نوری تنها هستیم و آنها در جهانی به قطر ۲ تریلیارد سال نوری تنها خواهند بود.

پیش‌بینیِ امرِ پیش‌بینی‌ناپذیر

زیگمونت باومن

واتسلاو هاول در جمعبندی تجربه‌ی خود گفت که برای شناسایی مسیرِ آینده باید بدانیم که اکنون مردم چه آوازهایی میخوانند؛ اما بی درنگ افزود که مشکل این است که نمیدانیم مردم سال آینده چه آوازهایی خواهند خواند، چه رسد به سالِ بعد از آن...