در روایتهای تاریخیِ رسمیِ ترکیه، مبارزهی زنان برای رهایی از ستم مردسالاری با تأسیس نظام «جمهوری» آغاز میشود.
جنبش دموکراسیخواهی در برزیل در دههی ۱۹۸۰ دورهای حیاتی در تاریخ این کشور بود. بعد از دو دهه دیکتاتوریِ نظامی، مردم برزیل برای دستیابی به حقوق دموکراتیکشان بسیج شدند. زنان اما با سازماندهی تظاهرات و دفاع از حقوق خود نقشی تحسینبرانگیز در پیروزی این جنبش داشتند.
فاطمه الیوسف، مشهور به روز الیوسف، بازیگر تئاتر و روزنامهنگار لبنانی-مصری و پیشاهنگ زنان روزنامهنگار در جهان عرب بود.
آغاز جنگ جهانی اول و نیاز به نیروی کار زنان در مزارع، نقطهی عطف دیگری شد که هم زنان بیشتری را به طور جدی وارد باغبانی و کشاورزی کرد و گرد هم آورد و هم به زنان کنشگرِ حق رأی فرصت بیشتری برای ارتباط و استفاده از قابلیت باغ و مزارع برای ترویج و آموزش داد.
دبیرکل انجمن بینالمللی زنان، در سال ۱۸۷۲ گفت «مهد آزادی و برابری در اروپا، سوئیس، دخترانش را بیش از همهی سلطنتهایی که محاصرهش کردهاند سرکوب میکند و بیبهره میگذارد. بالغترین ملت اروپا با نیمهی مؤنث خود همچون نابالغترین فرزندش رفتار میکند.» اما صد سال دیگر، دقیقاً تا فوریهی سال ۱۹۷۱ طول کشید تا زنان سوئیسی حق رأی پیدا کنند.
پس از گذشت بیش از پنجاه سال از مبارزات فمینیستی برای آزاد کردن زنان از خانه، چه بر سر پیوند میان زنان، خانه و خانهداری آمد؟ حالا که زنان بهمراتب بیش از دهههای پیشین وارد بازار کار شدهاند، آیا دولتها و جوامع فکری به حال تقسیم وظایف خانگی کردهاند؟ در روزگاری که بهرسمیت شناخته شدن زنان مشروط به فعالیت اقتصادیشان شده است، موقعیت زنان خانهدار چگونه است؟