پاسخ این پرسش قطعاً منفی است. همانطور که دو دانشمند علوم سیاسی به نامهای ماریا استفان و آدام گالاگِر نشان دادهاند، بهسختی میتوان در انقلابهای سال ۲۰۱۹ در سودان، الجزایر و لبنان ردپایی از یک رهبرِ فرهمند یافت.
آیا مرگ میلیونها نفر بر اثر بیماریهای عالمگیر، فقر و گرسنگی کودکان و بحرانهای محیطزیستی که آیندهی انسان را تهدید میکنند، طبیعی است؟ آیا باید بپذیریم که نابرابری بخشی تغییرناپذیر از جهان ماست؟ هر کدام از ما بهعنوان یک فرد چه میتوانیم بکنیم تا دنیا برای خود ما و نسلهای آینده به جای بهتری تبدیل شود؟
یکی از دلمشغولیهای اصلی نظریهپردازان اجتماعی قرن نوزدهم زدودن تمایز میان مذهبی و غیرمذهبی بود. اکنون، پس از افزون بر یک قرن مدرنیزاسیون، ناگزیریم میان مذهبی و مذهبیتر تفاوت بگذاریم. به نظر میرسد که این «دینداری بیش از حد» که با اصطلاحات بنیادگرایی، احیاگری، محافظهکاری، تعصب یا افراطگرایی از آن یاد میکنند، نشاندهندهی روندی جهانی است که اکثرادیان بزرگ جهان را دربرمیگیرد. با این حال، این امر تفکر منفی خاصی را، بهویژه دربارهی جوامع مسلمان، شکل داده است.
کیوان صمیمی را اولین بار در زندان رجاییشهر دیدم. مشی و منشِ باوقار و باطمأنینهاش، تجربهی وسیع و دیرینهاش در مبارزه با استبداد و بیعدالتی که احترام گروههای مختلف سیاسی را به خود جلب میکرد، و البته شوخطبعی زیرکانهاش، از ویژگیهای برجستهای بود که از همان روزهای اولِ همنشینی با او در زندان به خاطر تداعی میشود. او اکنون برای هشتمین بار راهی زندان شده است. متن زیر، مصاحبهای است که چند روز پیش از شروع دور جدید زندان کیوان صمیمی با او انجام شده است.
سرنگونی هواپیمای اوکراینی موجی از خشم و اندوه برانگیخت. نزدیکی زمانی این تراژدی با اعتراضات آبان ماه باعث شد تا این خشم و اندوه به اعتراضات گستردهتر مردم گره بخورد. تا چه حد این نزدیکیِ زمانی میتواند به نزدیکی سیاسی و اجتماعی بینجامد؟ در این باره با دکتر سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه، گفتوگو کردیم.
این روزها جملهای از دیوید هاروی، بوم شناسی سیاسی، مدام در محافل ایرانی تکرار میشود: «در بلایای طبیعی هیچچیزی طبیعی نیست». در واقع، همهچیز برساختهی اقتصادی-اجتماعیِ جوامع است. وقتی جامعهشناسیِ فاجعه درس میدادم اولین چیزی که از شاگردانم میخواستم این بود که مقایسهای بکنند بین تاریخ زلزله در ژاپن و ایران. چرا ژاپن در زلزلههایی به مراتب قویتر از ایران، کشته نمیدهد و حتی تعداد مجروحان خیلی کم است. چرا اصلاً خسارت مالی و جانیای که دارند قابل مقایسه با زلزلهای مثل بم نیست که از زلزلههای ژاپن بهمراتب سبکتر بود؟